بعد خیلی وقتها رو تخت یا تو راه میریزه و همه جارو آب میکشیم.
بابام خونه باغ داره و اکثرا اونجاست
وقتی هم میاد غر میزنه یکم به مامانم و ترجیح میدیم باز خودمون کارهای مامانو انجام بدیم
یه عمر همه چیشو گذاشته واسه ما و هرکار کنیم کمه
ولی الان طوری شده بعضی روزها نمیکشه بدنمون
مثل امروز که دیگه من اصلا حوصله بچه های خودمو ندارم دیگه
یکیشو دادم باباش ببره پارک و گفتم تا شب نیارش
به مامانم میگیم پوشک کنیم، قبول نمیکنه
چند روز پوسک میکردیم بعد میگفت ببرین همه بدنمو لیف لکشید بشورید. ملحفه هارو عوص کنید
واقعا موندیم باید چکار کنیم