2737
2734
عنوان

بیاین خاطرات قدیمی و نوستالژی بگیم

186 بازدید | 11 پست

یادتونه عروسی هارو

تو حیاط فرش پهن میکردن و مادر عروش و داماد رسما عین کوزت کار میکردن 

خانوما نوبتی میرقصیدن و خواهر داماد با کلی التماس میاوردشون وسط ولی رفتنشون دیگه با خدا بود

همه ساپورت مشکی میپوشیدن و موهای کاکلی بعضی ها هم با کفشای پاشنه بلندشون عین گاو از رو دست و پای بقیه رد میشن 

بوی خیار و سیب و شیرینی دانمارکی میپیچید تو خونه

فامیلای عروس داماد برای هم کری میخوندن

یه خانوم نسبتا باکلاس تر بود که به کیف لوازم ارایش داشت و تا در میاوردش باید ۲۰ نفر رو آرایش میکرد

این وسط دختر بچه ها فاز عروس میگرفتن وپسر بچه ها میشدن داماد

یه خانوم قری هم تو هر عروسی بود که سریع آهنگ نانسی رو میزاشت و با شال عربی شروع میکرد به عربی رقصیدن

✍ آدمی باش اصیل در میان این آدم های مصنوعی            من پیش چشم هر کسی ادم ضعیفی بودم کنار تو تمام زندگی من عمر و انگیزه ی من باید قوی باشم ❤      

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

تازه من تو عروسی یه چیزی شبیه حلقه پیدا کردم ولی حلقه نبود آقا منم بچه بودم اینو کردم تو انگشتم یعنی رفته بود تو انگشتم بعدش مجبور شدن با انبر دست درش بیارن

 در خواست دوستی توسط جنس مخالف ممنوع،عشق فقط همسر ایندم
فقط اون شال عربیه که من تا آخر عروسی بادهن باز بهش نگاه میکردم وفکر میکردم چه خفنه😊😊😊😁😁😁

اره تو چشم منم خیلی خفن بود لنتی

✍ آدمی باش اصیل در میان این آدم های مصنوعی            من پیش چشم هر کسی ادم ضعیفی بودم کنار تو تمام زندگی من عمر و انگیزه ی من باید قوی باشم ❤      
تازه من تو عروسی یه چیزی شبیه حلقه پیدا کردم ولی حلقه نبود آقا منم بچه بودم اینو کردم تو انگشتم یعنی ...

😂😂😬یه بار رفتیم یه مهمونی خیلی خیلی معذب بودیم و خیلی رودروایسی دار بعد من کنار میز تلویزیون نشستم ی سوراخ رو قسمت پایین میز بود انگشتمو بردم تو مگه در میاد اخر با کلی بدبختی درش اوردن و کرم و مایع روان کننده زدن 🤣

✍ آدمی باش اصیل در میان این آدم های مصنوعی            من پیش چشم هر کسی ادم ضعیفی بودم کنار تو تمام زندگی من عمر و انگیزه ی من باید قوی باشم ❤      
2738

این وسط یکی هم همیشه بود مسئولیت خطیر نگهداری از شاباش د کادو رو داشت خیلیم قیافه  میومد و خودشو دسته بالا میگرفت

✍ آدمی باش اصیل در میان این آدم های مصنوعی            من پیش چشم هر کسی ادم ضعیفی بودم کنار تو تمام زندگی من عمر و انگیزه ی من باید قوی باشم ❤      
😂😂😬یه بار رفتیم یه مهمونی خیلی خیلی معذب بودیم و خیلی رودروایسی دار بعد من کنار میز تلویزیون نشست ...

😂😂😂از منم آب و صابون هر کاری بگی کردن تا صبح گریه میکردن بعدش با انبر کندنش

 در خواست دوستی توسط جنس مخالف ممنوع،عشق فقط همسر ایندم
این وسط یکی هم همیشه بود مسئولیت خطیر نگهداری از شاباش د کادو رو داشت خیلیم قیافه  میومد و خودش ...

دقیقا مثل منشی دکترا که بیشتر از خودِدکتره کلاس میذاره🤣

جوونی سن خامی و خطاست ...ببخش حسین 💔    همیشه ببخشش از بزرگتراست ...ببخش حسین💔       رضایتت ، رضایت خداست ...ببخش حسین 💔         به خونه برگردیم خونه آغوش حسینه مگه نه؟  به خونه برگردیم خونه بین الحرمینه مگه نه؟     سرنوشتی رو که نگات میسازه دوست دارم ...  هر چی که منو یاد تو میندازه دوست دارم ...مثلا دریا رو واسه کشتی نجات دوست دارم  ....  من پر پرواز رو تا میام به کربلات دوست دارم ...پسرم رو وقتی که میفته روی پات دوست دارم ....من بخاطر حرمت دنیا رو دوست دارم ... واسه دیدنش امروز و فردا رو دوست دارم ...مثلا شبها رو واسه دیدنت تو خواب دوست دارم ... بچه نوزاد رو واسه نوزاد رباب دوست دارم ...😢 حالمو تو هفته، شب جمعه ها خراب دوست دارم  ❤❤ حب الحسین اجننی .... عشق منی عشق منی ❤❤  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687