موقع پایین اومدن از روی نردبون خیلی میترسیدم
جیغ ک میزدم هر کی میومد جلو دوستام ابجیم یا حتی
داداشمو بابام ولی بازم اعتماد نداشتم بهشون
همونجا میموندم و فقط مامانمو صدا میزدم
اونو ک میدیدم خودمو مینداختم تو بغلش
میومدم پایین
دیشبم تو خواب دیدم رفتم روی یه نردبون خیلی
بلندی نفسم تو سینه حبس شده بود
تمام انرژیمو گذاشتم رو صدام ک مامانمو بیدارکنم
و بیاد منو تو اغوشش بگیره 💔
کسی میدونه تعبیرش چیه ؟
خوشحال میشم یه صلوات برای ارامش روحش بفرستین🙏