شوهرم بخاط مشروبیکه دوستش تو ملک شوهرم نگه داشته بود ی سال زندان بریدن براش چون دوستش رفت وشوهرمم با اینکه گردن نگرف انداختن گردنش حالا رفته زندان میگن سه ماه دیگه با پابند ازاد میشه نمیدونم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ای بابا بیچاره! خب نباید قبول میکرد دیگه! دوستشم عجب نامردیه!
قبول نکرده ولی چون ملک با برادرش شریک بوده برادرش میگه چون میخاس گردن من بیفته شهادت دادم ک مال برادرمه اون طرفم نمیشد ثابت کرد مال اونه یا شوهرم ب اصطلاح لوتی گری کرده اسمشو نیاورده