مثلا شما نباید انتظار داشته باشی بچه ای رو ک تو ۱ سالگی غذا میزاشتی دهنش تروخشکش میکردی رو تو ۷ سالگی هم همون کارارو باهاش بکنی
حاجی حال یه ایران بده هرچی داشتیمو شکافتنش🖤 "سکوت صدای مورد علاقه ی منه" [intp] 《به مردم میزنن تیر جنگی ، آب قطعه برق جیره بندی ، ما دنبال حقمونیم ، دست به دست تا سرنگونی✊》
ممنونم عزیزم ایشالا عشقه همه همینجور خوب بمونه ما ۱۴سال دوست بودیم ولی الان خیلیییی بیشتر از اون روزا دلتنگ هم میشیم وقتی ازهم دوریم یجورایی وابستگی شدید داریم بهم
ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد .