یه آدمایی هستن که دل آدم رومیشکنن!مرض دارن!هی زخم زبون و دسیسه بازیاشون تمومی نداره!نمی دونم کی ازدست دشمنانمون خلاص میشیم اِنءشاالله!نمیدونم چه بدی بهشون کردم هی سعی میکنن خُدائی ناکَرده مارو از زندگیمون عقب بندازن!شوهر یکی از اقوام که زنش فامیلمونه تاحالا کلی دسیسه برام جور کردن زندگیم رو به روز سیاه کشوندن ولی حالا که خوشبختم باشوهرش وارد عمل شده!همسرمن توی این گرما ۲ماهه ازش جُدام!رفته چابهار کارکنه!یه نفراز فامیلا هست که به داماد خودش وهمسرمن شریکی کارمیداد که کارکنن!بعد شوهر فامیلمون رفته اونجا کارکنه !گفته بیا برای همسرمن کار کن اونم گفته نه اگه اون سرکارگرباشه نمیام!خلاصه پیمانکارکه فامیلمونه گفته به همسرم دیگه بهتون کارنمیدم میان میگم سرکارگر فلان کسه میگن اوف داره برم براش کارکنم اون سرکارگرباشه من براش کارنمی کنم!مگه مرض داری؟!بی شعور! خُدا به اَندازه ی دِلِ هَرکَسی بِهِش بده اِنءشاالله!به حَقِّ ابوالفَضل(ع)!
حیف دنیایی که برای اینجور آدمای بدبخت حسود ساخته شده حیف!نمیدونم کی گورشونو از زندگیم گم میکنن!تاگندنکشیدن به زندگیم!