کسی هست بچش رو داده باشه و طلاق گرفته باشه؟؟

دختر عمم

دوستم

اینا کلا نمیبیننش 

راحتره

هی دیدنی کلی مشکل جلو میاد .بچه هوایی میشه و دل خودت و و و 

ای بابا

توی کدوم مرحله هستین درخواست از کی بوده

من پسرمو ندادم چندسال باخودم بود بعد رفت،پشیمونم که گذاشتم بره،خواهش میکنم بچه ها را پیش خودتون نگه دارین بخدا قلبم مچاله شده

هر ازادی یه تاوانی داره

تاوان ازدای از شکنجه یه زندگیم گاهی بچها هستند اما 

هیچ زندانیی نیست که هرچقدرم خوش باشه ازادیش میله های زندانش رو یادش بره بچه هم مث همون میله هاس که هرروز جلوت باز و بسته شدن تا روزی ک ازاد شدی..

چه وحشتناک امیدوارم هیچ مادری همچین چیزی رو تجربه نکنه

۱۲ سالگی ،حالم خیلی خرابه راهشم دوره خبرمرگم ازدواج کردم همسرم نمیزاره برم،وگرنه قبلش هروقت دلم میخواست میرفتم

شماخودت بین شوهروپسردلت شوهرخواست الان یه بچه دیگه بیار  زندگی میگذره خداب اون بچه صبرمیده

چجور مادری هستی؟؟؟ ازبچت گذشتی بخاطر شوهر؟؟  واقعا که حیف اسم مادر .. ببخشید دست خودم نیس دلم واس بچت میسوزه حق داره ازت متنفربشه ببخشید اما خواهشا پای بچه هاتون بمونین چه وضعشه اون بچه ب خواست خودش نیومد شما ب دنیا آوردینش.. بچه مادر میخواد😢😢😢

خانم عزیز من بچمو نفرستادم شوهرکنم،۴سال بود رفته بود اوکی؟؟ بچه دیگه ایم ندارم 

دوست عزیز من ۴سال بود بچه ام رفته بود ازیه تار موی بچمم نگذشتم ،من بدم شما چجور آدمی هستی که راحت میای باحرفات تازیانه میزنی،یجاهایی  دست خودتون باشه وقتی میخواین صحبت کنین،من الان راحت میتونم جواب شمارا هرجور میلم میکشه بدم ولی یه چیزایی مانع میشه،تمام

ببخشید عزیزم بعدش عذرخواهی کردم..دست خودم نبود من خودم بچه طلاقم ومادرم مثل آب خوردن ازم گذشت اگر تندرفتم چون حال پسرتو با تموم وجودم درک کردم.. درکل حرفم این بود ک ب فکربچه های طلاق باشین اونا مظلوم ترینن. بازم شرمنده

عزیزم من متاسفم درکت میکنم ،مادرتون دیگه سراغی ازت نگرفت الان میبینیش؟ 

ممنونم عزیزم.. نه نیومد رفت پی خوشگذرونیهای خودش

وقتی کوچیک بودم ب پدرم خیانت کرد ب همین دلیل ازهم جداشدن..ومن سالهاست ازش متنفرم نمیدونم مرده یا زندست..هیچوقت نفهمیدم مادر یعنی چی طعم محبت مادری رو نچشیدم..دلمم نمیخاد ببینمش خبری هم ازش ندارم ازهبچکدوم ازخانواده مادریم.. نمیدونم دایی خاله و... داشتم یانه..هیچوقت ازپدرمم سوال نکردم

الان چندسالتونه ،خیلی سخته چطورتونست اینکارو کنه چی بگم شاید نتونسته بیاد دیدنت ،درعجبم از خانواده مادری حتی اونا ذره ای دلشون نسوخت که حداقل اونا حالی بپرسن ازت ،من بعدطلاق پسرم ۴سال پیشم بود خودش بخواست و دلخواه خودش رفت برام سخت بود چه شبها که گریه نکردم و بخاطراینکه کسی نفهمه حالمو سرمو توبالشت فرو میبردم در درونم جیغ میزدم خدایا من بچمو بدست امن تومیسپارم توام آرومم کن پسرم ازمن دوره ۱۲۰۰ کیلومترفاصله داریم،من هروقت زنگ میزد مامان بیا تا ۲۴ ساعت دیگه اونحا بودم،۴سال بود که ازپیشم رفته بود من ازدواج کردم، سالی ۳تا۴بارهرجورشده باهزارتا زور و دعوامیرفتم همسرم یه چشممو اشک میکرد یکی راخون،باچشم گریون میرفتم با چشم و دل خون برمیگشتم،یکبار نذاشت یکسال و۳ماه برم خدایا چقدرسخت بود وقتی رفتم دیدمش چقدربزرگ شده بود ومن شاهد قدکشیدنش نبودم،آخرین بار مهرماه رفتم ولی میگه دیگه نمیزارم بری اصلا نمیدونم چکارکنم ساعتی نیست که قلبم مچاله نشه توخیابون هرپسری را ببینم قدش مثل پسرمه یا یه خرده شباهتی داره گریه ام میگیره،من اگرمیدونستم نمیزاره برم هیچوقت ازدواج نمیکردم،ازخدامیخوام آرامش داشته باشی انشاا... به جبران نداشته هات چیزای بهتری نصیبت بشه عزیزم

عزیزم بمیرم واس دل پردردت.. الهی ک ب حق فاطمه زهرا خدا برات معجزه کنه تاکنار پسرت روزگارتو سپری کنی انشالله خدا دل شوهرتو نرم کنه بزاره بری پیشش ب خداتوکل کن ازخدابخواه خودش ب دل شوهرت بندازه..منم درسته مادرنداشتم اما الان خودم مادرم وطاقت یک ساعت دوری ازبچمو ندارم میدونم دوری چقدرسخته ..بازم منو ببخش ک زودقضاوتت کردم هرجا اسمی ازبچه طلاق میاد دیوونه میشم میدونم پسرت چی میکشه با گوشت وخونم درکش میکنم..انشالله خدا دلتو شاد کنه وب حق حضرت مادر دوری ازبچتو هرچه زودتر ب وصال ختم کنه❤