2703
2553

سلام . منو و همسرم ۴ ساله عقدیم و از همون اول مشکلاتی داشتیم و اخلاقامون بهم نمی‌خورد من چند بار خاستم جدا شم ولی باز آشتی کردیم . از همه ی اینا بگذریم الان توی یک دوراهی سختم واقعا شما بودین چکار میکردین ؟ 

اگر بمونم سرکوفت گذشته همیشه از طرف همسرم هست که خانوادت اینکار کردن تو اون کار کردی ، تو میخاستی جدا بشی همه از زندگیم خبر دارن و .... مورد بعدی کلا دیگه با خانوادم قهره و با شناختی که ازش دیگه و اخلاق کینه ای بودنش دیگه آشتی نمیکنه هیچ . اگر بریم سر زندگی رفت و آمد منو گفته فقط هفته ای ی بار . و کلا کینه گرفته و همیشه بدشون میگه 

مورد بعدم همونجور ک قبلا گفتم ، خونه نداریم و وضعیت کاری و مالی شم جوری نیست ک بتونه فعلا خونه اجاره کنه ‌ . و معلوم نیست تا کی خونه مادر شوهرم باشم ...

یه اخلاقای دیگه ام داره خشکه . آزادی بهم نمیده خیلی . وابسته مادرش هست . بعضی وقتام زود عصبی میشه . 


راه دوم همین راهو برم و جدا بشم و بگم هر چی که شد شد ... احترامم حداقل دیگه حفظ بشه و حرف نشنوم از شوهرم ...  اما حقیقت از طلاق و تنهایی هم میترسم



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2720

اسی این که بخوایی بری خونه مادرش و با این شخصیت وابستش

این نابودتت میکنه

سلام‌.هیچ وقت منتظر فرداو خوشبختی نباش.تو سخترین روزایه زندگیم یه چیزیو یاد گرفتم زندگی دلخوشی هایه کوچیک.من از یه قطره بارون که بخوره به صورتم لذت میبرم.
2714
اسی این که بخوایی بری خونه مادرش و با این شخصیت وابستش این نابودتت میکنه

مشخص نیست کی خونه بگیره . مخصوصا الان که کار درستی نداره . ببین وابسته نیست ها . مثلا همیشه سعی میکنه دو طرف رو داشته باشه . اما چیزی ک اذیتم میکنه مادرش فوق العاده پر توقعه و چون یه مدت همش اونجا بودم توقع زباد شده و توقع داره همه کاری بکنم و تا آخرشم دیگه همینه 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687