۱۷ سالم بود پدرم بشدت بداخلاق بود و شکاک ی سیمکارت برام نمیخرید ارزو همچی به دلم بود مانتوهام همش رنگهای تیره اجازه ی مانتو شاد خریدن نمیداد وقتی میرفتیم عروسی فورا میومد دنبالمون منم با اشک میومدم خونه از بس شکاک بود یروز رفتیم عروسی یکم دیر اومدیم وقتی اومدیم انقد فحش زشت به مادرم داد .....وقتی تو دبیرستان پول میخاستن بابام بخاطر ۲ هزار تومن ک خاست بده انقد حرف بمن زد هیچوقت یادم نمیره منم شوهرم خاستگارم بود فقط خاستم فرار کنم از این‌جهنم ازدواج کردم حالا ۶ سال میگذره دارم میمیرم دیگه تنها دلخوشیم دخترمه خانوادش خیلی ظالمن خیلی حرف بهم میزنن خیلی دلمو میکشنن شوهرمن خیلی بده خیلی طرف اوناس دیگه خستم اصلا بهم محبت نمیکنه😔😔الان دارم با اشک مینویسم بعضی شبا ک دلم خیلی پره قبل خاب گریه میکنم صدای هق هقامو میفهمه اما اصلا نمیپرسه چته خیلی طولانیه براحال دلم دعا کنید..زندگی نکردم اصلا..😔
عزیزم،انشا.. خدا بهترینهارو برات رقم بزنه
بزودیه زود
هی دنیا
منم مثل توام
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
عزیزمممم
درست میشهههه فقط یه نصیحت بهت بکنم بعدا به حرفم میرسی همه اینا میگذره فقط خودت داغون میشی به خودت اهمیت بدهه خودت رو شاد کنن به خودت برس
شوهرت ادم میشه ولی دیرررر یه روزی که سنی ازتون گذشتتت
زندگی کن خودت داغون نکن
گذشته بر نمیگرده اینده رو از دست نده
نزار دخترت هم حس تو رو داشته باشه
تو حالت خوب باشه شوهرت هم ادم میشه
حال دلت خوب کن خودت مجبور کن خوب باشی
ورزش کن به خودت برس خرج کن
آخه عزیزم درکت میکنم منم از دست همین بابای... خواستگارم قبول کردم اما الان خیلی وقته نامزدیم خیلی خوبه خیلی تا ببینم چی میشه...حالام ناراحت نباش عزیزم توکل کن ب خدا همه چی درست میشه انشاالله
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
