۲۱سالمه.از عصاب دیسک گردن گردنم همیشه رگاش از عصاب میترکه ی وضعییی .ناراحتی قلبی دارم .میگرن .خیلی عصبی ام.
ی بچه دارم باشوهرم خوبم خانواده عوضیش مارو ب جون هم میندازن جایی میخان برن ب این میزنگن بیا مارو ببر اینم ب حرفشون میگوشه یا خرجشون میکنه یا از من بد بگن ب حرفشون گوش میده خیلی خستم بخاطر بچم موندم شوهرم دوسم داش انقد دعوا کردیم سرد شدیم
مث منی
مثل من💔
من لایک کنید بیام‌ادامشو بخونم
ایشالله سر دختراشون بیاد بفهمن چقد زشته این کارا
چرا خانواده شوهر انقدر غول کردی ی مدت گل گاوزبون بادرنجویه شبا دم کن بخور مهم نباشه برات بزار هر غلطی میخواد بکنه تو رفت آمد نکن
واسع همین من همیشه میگفتم سن کم ازدواج کنم زود با مشکلات روبرو میشم پیر میشم حالا ۲۷ سالکی ازدواج کردم ۳۴ سالمه هر روز حرص میکشم
وای بابا نکن خدایی چرا اینکارو با خودت میکنی چهنم بزار بره خوب چیمیشه اخه
خب میخوای چیکار کنی؟ خانواده شوهرتو میتونی تغییر بدی؟ میخوای انقدر حرص و جوش بخوری تا خدایی نکرده دور از جون توی جوونی از بین بری؟ اگه نمیتونی اونارو تغییر بدی که قطعا نمیتونی پس بی خیالی طی کن ، بگو واقعیت زندگی من اینه ، بگو هر کسی یه مدلی مشکل داره مشکل زندگیه منم اینه ،
نباید انقد زود ازدواج میکردی بیفتی تو زندگی الانم بیخیال باش فقط به بچت برس
