2726

🤧😂خواب دیدم رفته بودم عروسی نمیدونم عروسی کی بود بعد من تو حیاط بودم میخواستم برم داخل خونشون جلو دره شلوغ بود یه در دیگم اونجا بود تاحالا ندیده بودمش فکر کردم در دیگه ی خونس رفتم داخلش دیدم یه خونه سفیده خیلییی بزرگ بود که همه جاش پله داشت (پله هاشم خیلییی زیاد بوده مثلن 100 پله به زیر زمین بود کنارش 100 پله به اتاق بالا) بعد میخواستم بیام بیرون دیدم یه پیرزنی با یه پسر جوونی اومد داخل پیر زنه گفت چه عجب برا امشبمونم بلخره یکی اومد(با اینکه هیچی نگفته بودن میدونستم قراره بکشنم) بعد هرکاری میکردم نمیتونستم حرف بزنم بعد پیرزنه رفت عروسی و منو اون پسره بودیم بعد نمیدونم چرا اونموقع تنها دقدقم این بود که بنظر بقیه من خوشگلم یا نه چون نمیتونستم حرف بزنم یه کاغذ از پسره گرفتم روش نوشتم یه عالمه سوال ازش پرسیده بودم فقط دوتاشو یادمه اینکه نوشته بودم بنظرت من قشنگم و یکی دیگشم این بود که چرا میخوای این کارو بکنی🤧😂😂 خیلی ناراحتم از اینکه بیدارشدم و نفهمیدم جوابش چی بود خوابم خیلی چرت و پرت بود ولی حالا بنظرتون تعبیر خوابم چیهه

خدایا خودت هوای دلمو داشته باش :) (این اکانت دسته دونفره) 

کابوس بود همین

پدرم یک کارگر ساده بود که با دست های زخمی و پینه بسته به رحمت خدا رفت.     ختم صلوات انجام میدم.لطفا اگه کسی خواست پیام بده. هر هزارتا صلوات پانزده هزار تومن. از اونجایی که بعضی از دوستان کم لطفاً با عرض شرمندگی اول پول میگیرم بعد. برای آقایون هم نه ختم. صلوات نه قرآن... انجام نمیدم.‌انجام دادم پول ندادن هیچ .حذف کاربری هم زدن

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

توی زندگیت بیش از حد دنبال ظاهر و مادیاتی 

ديوانه و دلبسته ي اقبال خودت باشسرگرم خودت عاشق احوال خودت باشيک لحظه نخور حسرت آن را که نداريراضي به همين چند قلم مال خودت باشدنبال کسي باش که دنبال تو باشداينگونه اگر نيست به دنبال خودت باشپرواز قشنگ است ولي بي غم و منتمنت نکش از غير و پر و بال خودت باشصد سال اگر زنده بماني گذرانيپس شاکر هر لحظه وهر سال خودت باش

من دیشب خواب دیدم یک عالمه سکه مسی جمع کردم و یک دونه سکه نقره پشت اون سکه نقره نوشته بود گندم به فارسی ولی اون سکه های مسی هر کدوم یک قیمتی داشتن دنبال یک سکه قیمتی بودم هی موکتو جا به جا میکردم هی سکه تاب میخورد ورمیداشتم تو خواب فاتحه هم بود ولی در تلاش بودم سکه همونی که میخوام پیداش کنم هی پیدا میکردمش گم میشد دیگه یک عالمه سکه جمع کردم گفتم شاید توش باشه چون رفته رفته جمعیت زیاد میشد بیدار شدم☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️

2706
ارسال نظر شما
2687