2726
عنوان

بچهای برادرشوهرم همش خونمونن

492 بازدید | 36 پست

چجوری بفهمونم که از بچهای برادرش خوشم نمیاد دم ب دقیقه میارشون خونه بچهاشم لوسن از خوراکی گرفته تا وسیله برمیدارن میبرن

ای که به هنگام دردراحتِ جانی مرا /🤍

😕😕😕رک بگو

وارﺩ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﻧﺴﺨﻪ‌ﺍﻡ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﻫﻨﺪ👀.ﻓﺮﺩﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ‌ﺍﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ:ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺁﻣﯿﺰ ﭘﺮﺳﯿﺪ:😏ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ؟ ﺑﻠﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ.ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺗﯿﺮ ﺁﻫﻦ ﻭ ﺁﺟﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﯾﺎ ﺧﺎﺭﺟﯽ؟ﺍﻣﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﮔﺮﻭﻧﻪ ﻫﺎ. ﻣﺮﺩ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺩﻭﺧﺖ ﻭ ﺁﻧ‌ﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺷﺪﻡ ﺩﺳﺘﺎﻡ ﺯﺑﺮ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﻧﻢ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮﻣﻮ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﻢ🤗…ﺍﮔﻪ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﺑﻬﺘﺮﻩ، ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﺪﻩ.ﻣﺘﺼﺪﯼ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎنش ﯾﺦ ﺯﺩ🙃…ﭼﻪ ﺣﻘﯿﺮ ﻭ ﻛﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﮐﺴﯽ ﻛﻪ ﺑــﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻐـ🚶🏻‍♀️ـﺮﻭﺭ ﺍﺳﺖ!ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﯼ ﺷﻄﺮﻧﺞ، ﺷﺎﻩ ﻭ ﺳـﺮﺑﺎﺯ ﻫـﻤﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻌﺒﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﻧﺪ.😉 جایگاه شاه و گدا، دارا و ندار قبر اسـت…👩‍🦯تقواست کـه سرنوشت ساز اسـت💌 برای رسیدن بـه “کبریا” باید نه کبر داشت نه ریا💔💔

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

بگو بچه هاروتنهایی نیارخونمون بذارباخونوادش بیان بگوخدایی نکرده یه اتفاقی میفته میندازن گردن ما..گاینجوری غیرمستقیم بگوبهش

مگه میشه باشی وتنهابمونم....💜خداجونم معجزتوباتک تک سلولام حس کردم ایمانم بهت چندبرابرشده....💜
اوه چون دیشب شب جمعه بود واسه همون آوردن 😁😐 بگو خونه نیستم و مریضم هر چی 

شوهرم ک میدونه مریض نیستم ، کلا وقتی میاد می بینه خونه هستن قند تو دلش آب میشه 

ای که به هنگام دردراحتِ جانی مرا /🤍

من این روزها رو گذروندم و تنها چاره اش برخورد رک و چکشی هست،بگو دیگه نیایید مامانتون ناراحت میشه،من حتی به بچه گفتم دفعه دیگه اومدی مامانت باید بیاد تورو بسپره به من که مطمئن بشم اجازه داده

استارتر یه بار اگر خدای نکرده تو خونه تو بلایی سر بچه بیاد اونوقت اون بچه صدتا پدر و مادر پیدا میکنه

که جهان رنج بزرگیست نگارا تو بخند...
هرچی بگی شوهرت ناراحت میشه من بشخصه شوهرم بگه از برادر زاده هات خوشم نمیاد کمتر بیان  بدم میا ...

اخه اینا لوسن از موقعی که میان تا میرن ده بار باید براشون غذا بیارم خودشونم ک سرشون همش تو یخچاله میگردن ببینن خوراکی چی گیر میاد

ای که به هنگام دردراحتِ جانی مرا /🤍

حالا مال من طبقه پایین میشینن مادرشوهر هروقت میاد اینورا این دوتا بیتربیتم میاره خونه من تو خونه خودشون جرات ندارن جیک بزنن اینجا عین اسبی که تیتابش دادن بالاپایین میپرن وسایلو داغون میکنن به همه جا و همه چی دست میزنن تا میان تو خونه اول نوبتی میرن دستشویی به دستشویی گند میزنن اتاق خواب و تختمو بهم میریزن حالم ازشون بهم میخوره جدیدا هم گزاشته بود دهنشون میرفتن پشت پنجره ها دست میکشیدن که زن عمو اینجا چرا خاکیه چرا بالشت این شکلیه چرا اونجا اونجوریه گفتم از خونتون تمیز تره بیتربیت انقدر با رفتارم نشون دادم حوصله بچه ندارم ،یه جورایی ازشون بدم میاد و از پله میافتن ،من حواسم نیست و فلان که جدیدا نمیارتشون بیشعور ولی شوهرم ول کن نیست حالا دایی شوهرم به بچه تو خونشون دست به چیزی بزنه با تحکم میگه دست نزن خراب میشه زنشم پاشو میندازه رو پاش چیزی نمیگه راحته بدون اجازه و خبر دادن خونشون نمیره هیچکس

من این روزها رو گذروندم و تنها چاره اش برخورد رک و چکشی هست،بگو دیگه نیایید مامانتون ناراحت میشه،من ...

مادرشون میاره میزاره کلاس ایروبیک و زبان و همچی هم میره قبلش میاد میرسونه اونجا 

ای که به هنگام دردراحتِ جانی مرا /🤍
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730