تودوره شناخت بودیم همچی خوب بودتااینکه ازظهرتاشب ن زنگ زد ون پیام داد منم نگران شدم ساعت10 شب زنگ زدم ببینم کجاس چندتابوق خورد برنداشت منم قطع کردم گفتم شماره ببینه خودش میزنگه
چنددقیقه بعد پیام داد مهمون داریم بعدم زنگ زد ک چرازنگ زدی دیگه شبابه من زنگ نزن توک میدونی خونم بچه داییم گوشی برداشت زنگ ک زدی اسمت خوند وگفت کیه من جواب بدم؟؟ زن داییم هم هی پرسید کیع وبایدجواب پس میدادم
باید اسمت پاک کنم زنگیدی اسمتو نبینن واین حرفا
منم خیلی دلم شکست گفتم خب نبودی نگران شدم گفت مگه بچم ک نگرانم بشی نمیخواد نگران بشی من طوریم نمیشه😶😶😶