2410
2553

حس می کنم سیر نمیشه با شیر خودم ...در طول روز هر یک ساعت و نیم بیدار میشه شیر میخوره و میخوابه اما شبا که بیداره مدام دهنش بازه و شیر میخواد ... تا  از زیر سینه میاد بیرون بازم شیر میخاد...انگار سیلر نمیشه .... میخام بهش شیر خشک بدم چ شیر خشکی ش وع کنم؟ دکتر رو خودش رو یک ماهگی باید ببرم   ....تا اون موقع میخام بهش کمکی هم بدم..ولی چ شیری بهتره؟ خم وزن بده هم دلدرد  نداشته باشه

 بعد از پنج سال ناباروری و سختی کشیدن باردار شدم...میشه اگه امضام خوندید برای مادر شدن همه ی خانوم های منتظر دعا کنید..دعا کنید دخترم سالم و سلامت زیبا و باهوش بیاد بغلم...الهم العجل لولیک الفرج.. 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2720

میگن اپتامیل بهتره

خودتم میتونی لیدی میل بخوری

کٰ‍‌‌ات‌م‍‌‌ٰات‌نَ‍‌‌دارِی‍‌‌م‌تُ‍‌‌و‌قَ‍‌‌ه‍‌ر‌کُ‍‌‌ن‌مَ‍‌‌ن‌بَ‍‌‌غِ‍‌‌ل‍‌ت‌مِ‍‌‌یکُ‍‌‌نَ‍‌‌م🫂🫀

بچه کلا ماههای اول همش دوس دارن شیربخورن بعدش کمتر میشه ..چون فکشون جون نداره شیر زیادی میک بزنن برا همین تایم میک زدنشون زیاده 

شیر ببلاگ الان مناسبه 

نان بهش ندی ک دیگه شیر خودتو نمیخوره

عزیزم ازت خاهش میکنم این سوال سوالی نیس ک اینجا بخای دنبالش باشی و طبق حرفای ما پیش بری چون هر نوزاد فرق داره الان دستگاه گوارش نوزاد شما خیلی ضعیفه وزنا باهم فرق داره 

تحت نظر ی دکتر بزارش خود دکتر بهت میگه چیبده شاید هرشیرخشکی ک بقیه بسازه ب بچه ی شما نسازه ببر تحت نظر دکتر خودش معاینه میکنه طبق شرایط و وزن و...بهش میده 

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد  چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری  ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤
2714
شیرخشک نده اوایل همه نوزادا همینن ...هروقت دوماهگی بردی واسه قدووزن اگه گفتن وزنش کمه وشیرکمکی بده ا ...

من به پسرم تا شش ماهگی شیر خشک دادم  وقتی شیرش اپتامیل ۲دادم دیگه نخورد

شیرخشک نده اوایل همه نوزادا همینن ...هروقت دوماهگی بردی واسه قدووزن اگه گفتن وزنش کمه وشیرکمکی بده ا ...

آخه همش انگار گشنه است‌‌‌‌.. وزنشم موقع تولد کم بود ۲۷۰۰..اصلا نمی دونم الان چیزی اضافه کرده یا نه‌‌....هشت روز بعد تولدش دکترش وزن کرد همون ۲۷۰۰ بود گفت خوبه...الان نمیدونم

 بعد از پنج سال ناباروری و سختی کشیدن باردار شدم...میشه اگه امضام خوندید برای مادر شدن همه ی خانوم های منتظر دعا کنید..دعا کنید دخترم سالم و سلامت زیبا و باهوش بیاد بغلم...الهم العجل لولیک الفرج.. 
آخه همش انگار گشنه است‌‌‌‌.. وزنشم موقع تولد کم بود ۲۷۰۰..اصلا نمی دونم الان چیزی اضافه کرده یا نه‌‌ ...

نگران نباش پسرمنم 2300 بود وزن تولدش ولی گول خوردم گفتم کمکی هم بدم درصورتی که شیرخودم بهتربود ولی دیگه تا پنج ماه شد اصلا لب به سینه نزد شیرخشکی شد ....بزار بمکه سینه اتو اوایل نوزاد ها اینجورین بزار بخور شیرتم بیشتر میشه

عزیزم ازت خاهش میکنم این سوال سوالی نیس ک اینجا بخای دنبالش باشی و طبق حرفای ما پیش بری چون هر نوزاد ...

 انقد دکتر بردمش به خدا خسته شدم.. گفتم آیت دوازده روزم‌تا یک‌ماهگی صبر  کنم ...چون وزن تولدشم ۲۷۰۰ بود ... حس می کنم یه کمکی باشه بد نیست ‌..روز هشتم دکترش وزنش کرد گفت همون ۲۷۰۰ خوبه و شیر کمکی نداد ...الان‌  خودم میگم بدم بهتره 

 بعد از پنج سال ناباروری و سختی کشیدن باردار شدم...میشه اگه امضام خوندید برای مادر شدن همه ی خانوم های منتظر دعا کنید..دعا کنید دخترم سالم و سلامت زیبا و باهوش بیاد بغلم...الهم العجل لولیک الفرج.. 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز