میخوام داستان زندگی ی آدم بنویسم. ک شاید انرژی مثبت بشه ..
ی نیلوفر خانم هست ک تو سن ۲۵سالگی میره آرایشگری یاد میگیره و..بعدم عروس میشه شوهرش معتاد بوده بعد ۲سال زندگی بدون بچه جدا میشه
۱سال مطلقه بود ک دوباره عروس میشه این شوهرش زن اولش طلاق گرفته بود ی پسر ۳ساله اینا داشته.. خلاصه فامیل هم بودن با رفت آمد های مداوم زن دایی بالاخره نيلوفر با پسردایی اش ازدواج میکنه خونه داشته ماشین مغازه اماااا ..پسره خسیس عصبی دست بزن دار بد دهن نیلوفر هم ک ازدواج دومش بوده و ..