2733
2734

چی بگم که حالم خیلی بده آخرش امروز رفتم و سیری تو تنهایی گریه کردم . بیاید از اینجا براتون بگم که بابام خودش خانواده تقریبا نیمه مذهبی اما سخت زیاد نمیگیرن هستش . بابام خیلی به من گیر میده با اینکه من خودم خونه زندگی دارم همش لباس پوشیدنمو کنترل می‌کنه . لباس نباید از زانو بالا باشه این قانونه بابامه . تا حالا به حجابم گیر نداده چون من اصلا اینطوری نیستم که بد حجاب باشم و اگر لباسی و صلاح نبینم نمیپوشم . شلوار دامنی خیلی گشادی پوشیدن بودم پاهام خیلی لاغر و ظریفه و اصلا توش گم میشدم یه لباس هم پوشیده بودم یه وجب بالاتر از زانو و حتی چون نخی بود اتو کشیدم که چروک باشه بالا می‌ره . لباس خیلی گشاد هست شالمم مرتب جلوم مینداختم . ولی متوجه نگاه بد پدرم شدم . مامانم زنک زد گفت بیا کارت دارم رفتم خونه مادرمینا و یهو بابام گفت که این لباسی که پوشیدی خوب نیست دیگه همچنین لباسی نپوش کوتاهه و بالای زانوعه خیلی مستقیم دستور داد. انگار من خودم حق تصمیم گیری ندارم . شوهرم هیچوقت بهم گیر نمی‌ده چون من هیچوقت لباسای بدی نمیپوشم ولی بابام انگار فتیش داره . وقتی کلاس چهارم پنجم ابتدایی بودم رفته بودیم مشهد من یه مانتو شلوار ست برای عروسی عمم گرفته بودم که همونم پوشیدم و چادر هم پوشیده بودم. حالا اگه یکم چادرم باز میشد منه بچه رو با صدای بلند جلوی همه ی مردم دعوا می‌کرد و می‌گفت چادرتو اینجوری جلوش بگیر . آخه کی رو بچه کلاس چهارم چشم داره . از وقتی یادمه روسری سرم بوده و دوران بچگیم همش اینطوری بوده . از کلاس هفتم بابام گفت یا میری مدرسه معارف یا اگرم نمیری باید چادر بپوشیم چه بخوای چه نخوای. زیاد شد دیگه ادامشو پایین میگم ....

تو همان خنده‌ی شیرینِ میانِ غم و اندوهِ منی !…

همیشه به پوشش من گیر میده جلوی پسر داییم آبرو برام نداشته بود می‌گفت تو خیلی کار بلد نیستی نه ظرف کیشوری نه جارو می‌کنی خیلی وقتتم انگار شلوغه همش پای گوشی در صورتی که خود بابام دست به سیاه سفید نمیزنه آب دستشم ما میدیم .تا میریم خونشون میگه چرا تو گوشی برو ظرفای ناهارمون بشور من باید ظرف تو رو بشورم ؟ در حالی که من خیلی درس دارم دانشگاه دارم کاراشو باید انجام بدم و همزمان دوست دارم به مادرم سر بزنم کلی هم کار میکنم ولی همیشه همینطوری بهم میگه بچگیم خراب شد بزرگیمم خراب میشه شوهر کردم تا دیگه خلاص بشم ولی خیلی بهش علاقه دارم . مامانم بهش هی میگه ولی حرف بابام یه کلامه مقصر منم ؟ باید چیکار کنم خوب منم تو زندگیم حق تصمیم دارم یا نه

تو همان خنده‌ی شیرینِ میانِ غم و اندوهِ منی !…

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
تو خیابون با دامن و پیرهن بودی یا تو خونه

تو روستا بودم و اصلا اونقدرم کوتاه نبود روستا هم که نه همش سه چهار تا هم خونه اینجا هست 

تو همان خنده‌ی شیرینِ میانِ غم و اندوهِ منی !…

عزیزم ناراحت نباش درست بهت سخت میگیره ولی پدرت هست مطمین باش بدت رو نمیخواد 

اگه یوقت چیزی گفت بگو چشم تا هم دل پدرت شاد بشه هم اینکه دیگه بحث ادامه پیدا نکنه

تو که مدام پیشش نیستی بخواد گیر بده پس سخت نگیر حتما حتما دوستت داره و اینطوری ابرازش میکنه بعضی از باباها همیطورن دیگه مال یه دوره نیستیم فکرمون باهاشون فرق میکنه 


همیشه به پوشش من گیر میده جلوی پسر داییم آبرو برام نداشته بود می‌گفت تو خیلی کار بلد نیستی نه ظرف کی ...

من باشم رابطمو کم میکنم به مامانت بگو بیاد بهت سر بزنه یا وقتایی که نیست برو...حق داری...چیزیم گفت بگو شوهرم مشکلی نداره با پوششم

من خوشحال ترینم😍😍😍
همیشه به پوشش من گیر میده جلوی پسر داییم آبرو برام نداشته بود می‌گفت تو خیلی کار بلد نیستی نه ظرف کی ...


عزیزم به مامانت بگو با بابا صحبت کن اگه میخواد چیزی بهم بگه داخل جمع نباشه وقتی تنها هستیم بهم بگه

2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز