من باید میرفتم اون سر شهر دکتر نوبت دکتر دارم همم کارت ورود به جلسمو از کافینت بگیرم خالم زنگ مامانم زد من جواب دادم گفت دستت درد نکنه سالاد دیشب خوشمزه بود گفتم دست تو درد نکنه خاله غذات خیلی خوشمزه بود بعذ گفتم من امروز نوبت دکترمه جواب چکاب کاملمم باید بگیرم خلاصه بعدشم با مامانم حرف زد و قط کردن بعد از ۱۰ دقیقه زنگ زده میگه فلانی ( پسرخالم)میگه منم اون سمت شهر کار دارم بیا برسونمت گفتم نه با مامانم میرم مزاحم نمیشم گفت چ مزاحمتی