؟
از بیکسی زدم زیر گریه
ولی همسرم از ذوق زیاد هنوز بچه رو حمام نکرده بغل گرفته بود و بوسش کرده بود..
سزارین بودم نمیتونستم جا به جا بشم ببینمش با دوربین هی فیلم می‌گرفتم میدیدم از دیدنش سیر نمی شدم آخ آخ همون لحظه قلبم نصف شد نصفش برای پسرم نصفش برای همه باهم 😂😂😍
بهتریییییین قشنگ ترییین لحظه 😭😭
هنوز. اون لحظه نیومده. دارم لحظه شماری میکنم برا اون لحظه 🥺
من اگر این اتفاق برام بیوفته حتما میگم پشمام یعنی این توله برای منه؟😐😂😂
تازه به هوش اومده بودم تخت نی نی یجوری بود که منی که دراز کشیده بودم نمیتونستم ببینمش تو‌اون حالت باید مینشستم خب سختم بود هی پاشم هی بشینم اونم لحظه های اول
اصن نمیشه گفتتت چه حسی داشت دکترم گذاشتش روی بدنم که پوستش به صورتم بخوره چشم هاشو باز کرد زل زد بهم اصن صدای قلبم توی گوشم میکوبید نمیدونید چه قدر قشنگ‌بود
انشالله همه منتظرا این لحظه رو ببینن❤️
یادش بخیر حس پارگی داشتم احساس میکردم همه چیزم ازم میریزه بیرون
طبیعی بودم
حس ترس
که چجور میخام اینو بزرگش کنم چجور بغل کنم نگه دارم
من چک میکردم قیافش نرماله سالمه انگشتاش چندتاس
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
