اول بگم که من از وقتی عقد کردم جاریم باهام خوب نبود حتی منو یبارم خونش دعوت نکرد عروسیمونم نیومد و..حالا الان که ۷ ماه از عروسیمون میگذره اومده بود پیش شوهرم ادرس خونمونو گرفته بود بیاد بامن حرف بزنه منم نموندم خونه اومدم خونه مادرشوهرم گفتم کاری داره بیاد اینجا حرف بزنیم(خونه ی جاریم بالای خونه ی مادرشوهرمه)خلاصه اومده درخونمونو زده دیده نیستیم اومده پیش شوهرم گفته بگو سادنا یدقه بیاد و من اومدم و تو ماشین حرف زدیم ساعت ها طول کشید گله گی این۴ سالو کردم خودمو خالی کردم اونم هر چی من میگفتم میگفت من نگفتم مادرشوهرم گفته اون میخواد ماروبهم بزنه یا میگفت شوهرم گفته که اونم بچه ی همون زنیکه اس و..خلاصه کلی از مادرشوهرم بد گفت منم میگفتم راجب خودمون حرف بزن ولی باز ول نمیکرد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
از این آدم دوری کن حرفاشو به شوهرت بگو که برات حرف وحدیث پیش نیاد
یه حرقایی از خانواده شوهرم گفت که راجب من میگفتن خیلی ناراحت شدم دیگ دلم باهاشون صاف نمیشد..تا اینکه یه روز مادرشوهرم سرزده اومد خونمون گفت دیدم تو نمیای من اومدم بهت سر بزنم زود برم ولی نذاشتم بره برا شام نگهش داشتم..گفت نرگس میگه برات گل خریده اینه گله گفتم نه..بعد گفت اره حرفی از من داشتید میومدید پیش خودم میگفتید چرا میرفتید تو ماشین حرف میزدید گفتم من چه حرفی از شما داشتم 😑گفت نرگس میگه اینجوری میگفتی و.. گفتم بسم الله من گفتم یا اون😐
قانون جذب میگه: اگه چیزی رو با تموم وجودت بخوای و از صمیم قلب ایمان داشته باشی که بهش میرسی..تمام کائنات و نظم هستی جوری رقم میخوره که تو به اون برسی! پس واسه چیزای که دوسشون داری کارت دعوت بفرست.