یه باکس گلم برام گرفته بود اونجا بهش گفتم من نمیتونم کارایی که کردیو فراموش کنم و ببخشم(اینم بگم چون میخواست بره کربلا اومده بود حلالیت بگیره)
ولی وقتی اومدم خونه کلی فکر کردم کلی با خودم کلنجار رفتم تو دلم گفتم همین که پشیمونه و خودش پیش قدم شده اشکال نداره بخشیدمش