میگفت تو دلت براش تنگ نمیشه!؟
گفتم :نه!
باور کن من دلم واسه اون تنگ نمیشه!
من اگر روزی گریه کنم،
اگر خم به ابروم بیاد،
اشک هام بریزن،
واسه اون نیست
واسه لحظه های قشنگیه که از ته قلبم براش رقم زدم
واسه احساسیه که صادقانه بهش بخشیدم
واسه ارزو هاییه که توی اینده باهاش ساختم
واسه وقتیه که براش صرف کردم
ایناست که ممکنه یه جاهایی برگردن و بیخ گلومو بگیرن و بگن گریه کن!
من یاد گرفتم این احساسات رو به اسم عشق و دوست داشتن پشت چشمای قهوهایم قایم نکنم!
من با تموم وجودم صاف وایمیستم و میگم اون ظرفیت کنار من بودن رو نداشت!
همیشه رفتن آدما بخاطر علت«بد بودن»نیست
گاهی اوقات تو زیادی خوبی!
میشه از این دید هم بهش نگاه کرد مگه نه!؟