پس زودتر بیا ز سفر ای صبور من
آخر شکست پای ظهورت غرور من
برگرد تا که آینه ها بی تو نشکنند
آیینه ها حکایت جان و دل منند
برگرد تا که خنده شودگریه های ما
پیش خدا رود نفس ” ای خدای ما “
برگرد ای طراوت سرسبز باغ ها
پایان بده به عمر دراز فراق ها
برگرد اصل مطلب و خاطر نشان عشق
سوگند میخورم به تویعنی به جان عشق
ما هر چه می کنیم که آدم نمیشویم
بر خیمه گاه سبز تو محرم نمیشویم
تقصیر ماست این همه دوری و انتظار
ما حق مان همیشه خزان است نه بهار
ما عاشقیم و هیچ دعایی نمی کنیم
ما فکر می کنیم ریایی نمی کنیم
ما بیخودی به نام تو سوگند میخوریم
وقتی که از گناه و جهالت همه پُریم
ما که لیاقت تو و عشقت نداشتیم
بیخود به روی نام خود”عاشق”گذاشتیم