روزاییو یادم میاد که برای امتحانات خرداد میرفتم مدرسه ،تا موقع امتحانمون برسه باهمه بچههای کلاس دور هم جمع میشدیم میگفتیم و میخندیدیم بعضی ها هم استرس امتحانو داشتن ،از اون طرف که میومدیم خونه یخمک و گوجه سبز میخریدیم ،تو راه میخوردیم
وقتی میومدم خونه بابام داشت کولرو سرویس میکرد پوشال جدید خریده بود وقتی آب میریخت روش یه بوی خوبی میداد😍
دوسال آخر دبیرستان امتحانامون کشوری بود یه مدرسه بهمون معرفی کردن که بریم اونجا امتحان بدیم ،
حیاط خیلی بزرگ و دلنشینی داشت اطرافش همش بوتههای گل بود ،درختهای توتش خیلی قشنگ بودن یه گوشه از حیاطش وسیله ورزشی گذاشته بودن، تخته هوشمند و آب سردکن ،خیلی مجهز تراز مدرسه خودمون بود
منم دوتا صمیمی داشتم که همش باهم خل بازی درمیاوردیم🤪🤪
یادش بخیر