توی اخرین تاپیکم گفتم
بچه ها من رفتم خونه خواهرم و فیلم و دیدم
بعضیاتون گفتین چجوری فهمیده که طلاها کجاست
خواهرم فیلم کل روز مهمونی و چک کرده
زن داداشم یه بار رفته سر کمد که از توی کمد یه وسیله برداره بده دست بچه خواهرم جعبه طلا رو اونجا دیده
بار دوم برداشته
خواهرم شده مث زغال رو آتیش فقط گفت باید فکر کنم
دیگه من اومدم خونه
فقط تصمیم گرفتم که من اظهار بی اطلاعی کنم در مورد این جریان گفتم هر تصمیمی که گرفتی جوری باشه که مثلا من و اون یکی خواهرم هیچ اطلاعی نداریم
دیشب اون تاپیکمو نی نی یار قفلش کرد
اینم خودم قفل میکنم
فقط خواستم در جریان باشین❤