رفته بودم صب لوازم آرایشی واسه مامانم وسیله بخرم تا یارو مشتریارو راه بندازه من کانسیلر های تستر رو نگاه میکردم
بعد بعدازظهر مامانم دوباره فرستاد چیز دیگ بخرم مرده جلو چند نفر گفت ببخشید خانوم شما صب کانسیلر رو برداشتی نگاه کردی دیگه بعد از اون کانسیلر نیست😑😑یجوری خشکم زد حالم بدشد چون شوهرم دعوایی بیرون وایساده بود صداشو درنیاوردم اما میخوام فردا برم چی بگم دلم خالی شه خیلی ناراحتم دوس دارم صورتشو جر بدم