2726

میخوام تعریف کنم چجوری کسی ک قصد ازدواج باهام داشت و امتحان کردم و الان جز پشیمونی و حال بد چیزی ندارم تروخدا امتحان نکنین 😭😭شما هم اگه تجربه ای دارین بگین 

یه سری با یه پسری حدود ی هفته دوست بودم و رفتم قرار خوشم نیومد ازش همون شب با پیچ فیک فالوش کردم و دایرکت دادم بهش و حرف زد گفت اره سینگل هستم و اینا بعد ک گفتم من بودم خندید و خلاصه بلاک کردم گفتم گمشو از زندگیم گذشت با یکی دیکه آشنا شدم بعد از ۹ماه خواستم امتحانش کنم

یه پیچ زدم ک ۴ ۵ نفری از فالورای اون پیچ فیک اومده بودن دایرکت ک تو فیکی و اینا منم جواب ندادم

اون دوران به اون فرد گقته بودم حق نداری کسی و فالو کنی ولی هرازگاهی تعداد دنبال کننده ها میرفت بالا میگفت از قبل درخواست دادم الان قبول کردن و اینا ولی هیچ وقت نمیزاشت دنبال شونده هاش (فالورس هاش )زیاد شن ینی قبول نمی‌کرد 

تا اینکه حدود یک ماهی میشد ک من درخواست دنبال کردن داده بودم بهش و واسه اینکه شک نکنه دوستش و فالو کرده بود م ک فکر کنه از سمت اون فالور اومده و

درخواستمو اون نگه داشته بود ینی هنوز قبول نکرده بود 

تا اینکه یه روز تعطیل بود عید بود گفتم دارم میرم مهمونی نیستم 

وسطای راه بودم ک دیدم پیام قبولی درخواستم اومد و اونم بهم درخواست دنبال کردن داد قبول کردم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اومد دایرکت اون پیچ فیک و گفت سلام چهره شما چقدر آشناس جایی ندیدمت و بچه کجایی منم گفتم خونمون تهرانه گفت منم گفتم کجاش گفت شهرک غرب گفتم خونه خالم سعادت آباده هرازگاهی میام شاید اونجا دیدیم همو 

 چون خونه داییش سعادت آباده گفتم بزار آشنا باشه واسش (اون خونشون کرجه)الکی گفت ))بعد گفت بریم واتساپ؟گفتم نه فعلا بعد گفت میشه ویس بدی گفتم نه کثی پیشمه گفت کی گفتم تو راه مشهدیم مامانم پیشمه 

بین چت به من ک دوستشم پیام داد ک کجایی منم انلاین نشدم تا اینکه به پیچ فیکم گفت میشه شمارتو بدی بریم واتساپ من انلاین شدم تو واتساپ خودم اونم پیام داد بهم چرا انلاینی جواب منو نمیدی همزمان هم به پیچ فیکه با اختلاف ۳ ۴ دقیقه پیام میداد ولی تو صفحه نبود هعی میومد بیرون

بچه ها

2728

خدا شاهده وسط مهمونی بودم وقتی داشتم باهاش چت میکردم دستام میلرزید یخ زده بودم اشک از چشمام میومد پایین .همه باور هام پوچ شدن یه لحظه کل اون مدت مثل یه فیلم رد شو از جلو چشمم و همین جوری اشک می‌ریختم بی صدا تااینکه 

نزدیک خونه بودیم گفت شمارتو بده بریم واتساپ گفتم باشه شماره خودمو فرستادم با یه چشمک ک دیدم فرستاد ای عوضی و زنگ زد گفت میدونستم تویی فهمیده بودم اولش

شک داشتم میدونستم ک هرچی فحش بلد بودم دادم و گفتم دیگه نمیخوامت خیانت کاری تو برو گمشو و هیچی نگفت بلاکش کردم از همه جا تت‌ اینکه دو روز هی ب مامانم زنگ میزد با خط های مختلف ب من پیام میداد ک بخدا میدونستم تویی هعی میگفتم تو خیانت کاری و اینا و اونم همش قسم می‌خورد معلوم بود فیکه شک کردم تویی میخواستم بدونم تویی ک گفتم اگه اینجوریه نباید اصلا جواب میدادی وقتی شک کرده بودی گفت نه خوب منم باید میفعنیدم ک تویی و پیج فیک داری معلوم نیست با چند نفر همزمان با من حرف میزنی و تتشو باید درمی‌آوردم خلاصه گفتم باور نمیکنم اون شب از ته دلم گریه میکردم و دیدم اونم گریه میکنه و قسم میخوره ویساشو هنوز دارم ک خیانت نمیکنه خلاصه بلاکش کردم ک فردا خطمو عوض کنم بازم باورش نکردم ک دیدم با یه خطی ک تازه خریده پیام داده حالش بده جلوی درخونمون منتظرم هستش باهام حرف بزنه دیگه مجبور شدم برم باهاش حرف بزنم و تو ماشین قرآن گزاشت وسط دستش و گزاشت گفت من از اول تا این لحظه هیچ خیانتی نکردم قسم خورد بعدم گفت من از دوستم ک فالوش کزده بودی پرسیدم این کیه درخواست داده دوستم گفت فیکه داداش سمتش نرو

منم اومدم ببینم تو پیچ فیک داری

((((آخه قبلا یه بار پیج فیک پسر داشتم فهمیده بود تو گوشیم دیده بود)))

خلاصه رفتم بیرون گفت اولش ۵۰ ۵۰ بودم ک تویی ولی وقتی آدرس رو گفتی‌ سعادت آباد  گفتم تویی این  از طرز چتت فهمیدم

گفتم تو ک فهمیدی آخه چرررا جوابمو دادی چراااا؟؟؟؟گفت مگه من سیب زمینیم شک کنم ک تو پیج داری و تهشو درنیارم  و ولت کنم؟ک معلوم نیست با اون پیچ چیکارا کردی

گفتم من عکسی از خودم نزاشتم ک بخوام کاری کنم

راستی بیوش یه پرچم ترکیه گزاشته بود پایینش هم قلب گزاشته بود ک ینی رله وقتی با پیج فیکه ازش پرسیدم تو ک قلب داری چرا شمارمو میخوای گفت به خاطر پرچم ترکیه ک قرمزه منم قلب قرمز گزاشتم🥺😐😐

خلاصه

بچه ها من بخشیدمش ولی تا میام دو دقیقه دلم خوش باشه تا میام یکم فکر کنم همش این صحنه چت کردنش میاد تو یادم حالم بهم میخوره احساس میکنم خیانت شده بهم همش مثل زنجیری شده ک تو تمام لحظه خوشی میاد تو یادم و گلومو میگیره نمیزاره حالم خوب باشه و ناراحت میشم میرم تو فکر .

یه بار به خودش بعد اون داستان گفتم ک این مدلی شدم اون لحطه باهام حرف زد بازم قانع شرم حرفاشو باور کردم ولی چند روزبعد دوباره مثل خوره افتاد به جونم این فکر

عزیزم واس چه چیزای بیخودی ناراحت کردی خودتو  حالا من اونی که دوسش دارم رو امروز دیدم دختری که م ...

وای الهی بمیرم واست 😭ارزش تو خیلی بالاتره حتما لیاقت نداشته ♥️⚘💞💞💞😘

من میگم این اینجوری پا میده فردا به راحتی با کسای دیگه دوست میشه خیانت میکنه🤧

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730