im_aminhayai برای دوستیمون و به خاطر احترام به تصمیمت که از اینجا رفتی اینجا نمی مونم...... یادته توی تاپیکا تا ساعت چهار و نیم صبح با هم حرف می زدیم....یه شب چشمام درد می کردن بهت گفتم چشام درد گرفته بهم گفتی برو....... ای کاش پای سیستم می موندم من اون چیزی که می خواستم رو داشتم رفاقت با ارزشمون رو داشتم چشم می خواستم چیکار...... با رفتنت تمام تصمیم هام و تمام رفتارام حسرت شد برام...... بهم گفتی مهربونی ولی ای کاش مهربونتر بودم ای کاش میموندم پیشت که الان قلبم درد نگیره از رفتنت...... زخمی که میدونم هیچ وقت خوب نمیشه..... اینجا با تو بهار بود و دیگه بهار هم نمیشه..... من نمی بخشم اونی رو که بهت گفت از اینجا برو راحتمون بذار...... سهم من از دنیا یه رفیق بود همین..... من نمیمونم اینجا که فراموشت کنم جایگزین پیدا بشه برات یا هر چیزی.... درسته غنچه رفاقتمون زیر پای خودخواهی یه عده له شد ولی همیشه با خون دل و اشک چشمم ازش مراقبت میکنم.... بی رحمانه نیست که حتی نیستی آخرین حرفامو بخونی؟ آخرین حرفایی که یه رفیق داره از ته قلبش برای دوست از دست رفته اش می نویسه.....
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
@im_aminhayai   بدترین حس دنیا از نظر من بی هدفی بودن تو زندگیه🌼
im_aminhayai برای دوستیمون و به خاطر احترام به تصمیمت که از اینجا رفتی اینجا نمی مونم...... یادته توی تاپیکا تا ساعت چهار و نیم صبح با هم حرف می زدیم....یه شب چشمام درد می کردن بهت گفتم چشام درد گرفته بهم گفتی برو....... ای کاش پای سیستم می موندم من اون چیزی که می خواستم رو داشتم رفاقت با ارزشمون رو داشتم چشم می خواستم چیکار...... با رفتنت تمام تصمیم هام و تمام رفتارام حسرت شد برام...... بهم گفتی مهربونی ولی ای کاش مهربونتر بودم ای کاش میموندم پیشت که الان قلبم درد نگیره از رفتنت...... زخمی که میدونم هیچ وقت خوب نمیشه..... اینجا با تو بهار بود و دیگه بهار هم نمیشه..... من نمی بخشم اونی رو که بهت گفت از اینجا برو راحتمون بذار...... سهم من از دنیا یه رفیق بود همین..... من نمیمونم اینجا که فراموشت کنم جایگزین پیدا بشه برات یا هر چیزی.... درسته غنچه رفاقتمون زیر پای خودخواهی یه عده له شد ولی همیشه با خون دل و اشک چشمم ازش مراقبت میکنم.... بی رحمانه نیست که حتی نیستی آخرین حرفامو بخونی؟ آخرین حرفایی که یه رفیق داره از ته قلبش برای دوست از دست رفته اش می نویسه.....
im_aminhayai برای دوستیمون و به خاطر احترام به تصمیمت که از اینجا رفتی اینجا نمی مونم...... یادته توی تاپیکا تا ساعت چهار و نیم صبح با هم حرف می زدیم....یه شب چشمام درد می کردن بهت گفتم چشام درد گرفته بهم گفتی برو....... ای کاش پای سیستم می موندم من اون چیزی که می خواستم رو داشتم رفاقت با ارزشمون رو داشتم چشم می خواستم چیکار...... با رفتنت تمام تصمیم هام و تمام رفتارام حسرت شد برام...... بهم گفتی مهربونی ولی ای کاش مهربونتر بودم ای کاش میموندم پیشت که الان قلبم درد نگیره از رفتنت...... زخمی که میدونم هیچ وقت خوب نمیشه..... اینجا با تو بهار بود و دیگه بهار هم نمیشه..... من نمی بخشم اونی رو که بهت گفت از اینجا برو راحتمون بذار...... سهم من از دنیا یه رفیق بود همین..... من نمیمونم اینجا که فراموشت کنم جایگزین پیدا بشه برات یا هر چیزی.... درسته غنچه رفاقتمون زیر پای خودخواهی یه عده له شد ولی همیشه با خون دل و اشک چشمم ازش مراقبت میکنم.... بی رحمانه نیست که حتی نیستی آخرین حرفامو بخونی؟ آخرین حرفایی که یه رفیق داره از ته قلبش برای دوست از دست رفته اش می نویسه.....
im_aminhayai برای دوستیمون و به خاطر احترام به تصمیمت که از اینجا رفتی اینجا نمی مونم...... یادته توی تاپیکا تا ساعت چهار و نیم صبح با هم حرف می زدیم....یه شب چشمام درد می کردن بهت گفتم چشام درد گرفته بهم گفتی برو....... ای کاش پای سیستم می موندم من اون چیزی که می خواستم رو داشتم رفاقت با ارزشمون رو داشتم چشم می خواستم چیکار...... با رفتنت تمام تصمیم هام و تمام رفتارام حسرت شد برام...... بهم گفتی مهربونی ولی ای کاش مهربونتر بودم ای کاش میموندم پیشت که الان قلبم درد نگیره از رفتنت...... زخمی که میدونم هیچ وقت خوب نمیشه..... اینجا با تو بهار بود و دیگه بهار هم نمیشه..... من نمی بخشم اونی رو که بهت گفت از اینجا برو راحتمون بذار...... سهم من از دنیا یه رفیق بود همین..... من نمیمونم اینجا که فراموشت کنم جایگزین پیدا بشه برات یا هر چیزی.... درسته غنچه رفاقتمون زیر پای خودخواهی یه عده له شد ولی همیشه با خون دل و اشک چشمم ازش مراقبت میکنم.... بی رحمانه نیست که حتی نیستی آخرین حرفامو بخونی؟ آخرین حرفایی که یه رفیق داره از ته قلبش برای دوست از دست رفته اش می نویسه.....
im_aminhayai برای دوستیمون و به خاطر احترام به تصمیمت که از اینجا رفتی اینجا نمی مونم...... یادته توی تاپیکا تا ساعت چهار و نیم صبح با هم حرف می زدیم....یه شب چشمام درد می کردن بهت گفتم چشام درد گرفته بهم گفتی برو....... ای کاش پای سیستم می موندم من اون چیزی که می خواستم رو داشتم رفاقت با ارزشمون رو داشتم چشم می خواستم چیکار...... با رفتنت تمام تصمیم هام و تمام رفتارام حسرت شد برام...... بهم گفتی مهربونی ولی ای کاش مهربونتر بودم ای کاش میموندم پیشت که الان قلبم درد نگیره از رفتنت...... زخمی که میدونم هیچ وقت خوب نمیشه..... اینجا با تو بهار بود و دیگه بهار هم نمیشه..... من نمی بخشم اونی رو که بهت گفت از اینجا برو راحتمون بذار...... سهم من از دنیا یه رفیق بود همین..... من نمیمونم اینجا که فراموشت کنم جایگزین پیدا بشه برات یا هر چیزی.... درسته غنچه رفاقتمون زیر پای خودخواهی یه عده له شد ولی همیشه با خون دل و اشک چشمم ازش مراقبت میکنم.... بی رحمانه نیست که حتی نیستی آخرین حرفامو بخونی؟ آخرین حرفایی که یه رفیق داره از ته قلبش برای دوست از دست رفته اش می نویسه.....
im_aminhayai برای دوستیمون و به خاطر احترام به تصمیمت که از اینجا رفتی اینجا نمی مونم...... یادته توی تاپیکا تا ساعت چهار و نیم صبح با هم حرف می زدیم....یه شب چشمام درد می کردن بهت گفتم چشام درد گرفته بهم گفتی برو....... ای کاش پای سیستم می موندم من اون چیزی که می خواستم رو داشتم رفاقت با ارزشمون رو داشتم چشم می خواستم چیکار...... با رفتنت تمام تصمیم هام و تمام رفتارام حسرت شد برام...... بهم گفتی مهربونی ولی ای کاش مهربونتر بودم ای کاش میموندم پیشت که الان قلبم درد نگیره از رفتنت...... زخمی که میدونم هیچ وقت خوب نمیشه..... اینجا با تو بهار بود و دیگه بهار هم نمیشه..... من نمی بخشم اونی رو که بهت گفت از اینجا برو راحتمون بذار...... سهم من از دنیا یه رفیق بود همین..... من نمیمونم اینجا که فراموشت کنم جایگزین پیدا بشه برات یا هر چیزی.... درسته غنچه رفاقتمون زیر پای خودخواهی یه عده له شد ولی همیشه با خون دل و اشک چشمم ازش مراقبت میکنم.... بی رحمانه نیست که حتی نیستی آخرین حرفامو بخونی؟ آخرین حرفایی که یه رفیق داره از ته قلبش برای دوست از دست رفته اش می نویسه.....
im_aminhayai برای دوستیمون و به خاطر احترام به تصمیمت که از اینجا رفتی اینجا نمی مونم...... یادته توی تاپیکا تا ساعت چهار و نیم صبح با هم حرف می زدیم....یه شب چشمام درد می کردن بهت گفتم چشام درد گرفته بهم گفتی برو....... ای کاش پای سیستم می موندم من اون چیزی که می خواستم رو داشتم رفاقت با ارزشمون رو داشتم چشم می خواستم چیکار...... با رفتنت تمام تصمیم هام و تمام رفتارام حسرت شد برام...... بهم گفتی مهربونی ولی ای کاش مهربونتر بودم ای کاش میموندم پیشت که الان قلبم درد نگیره از رفتنت...... زخمی که میدونم هیچ وقت خوب نمیشه..... اینجا با تو بهار بود و دیگه بهار هم نمیشه..... من نمی بخشم اونی رو که بهت گفت از اینجا برو راحتمون بذار...... سهم من از دنیا یه رفیق بود همین..... من نمیمونم اینجا که فراموشت کنم جایگزین پیدا بشه برات یا هر چیزی.... درسته غنچه رفاقتمون زیر پای خودخواهی یه عده له شد ولی همیشه با خون دل و اشک چشمم ازش مراقبت میکنم.... بی رحمانه نیست که حتی نیستی آخرین حرفامو بخونی؟ آخرین حرفایی که یه رفیق داره از ته قلبش برای دوست از دست رفته اش می نویسه.....