حدواد پارسال کارم شده بود گریه حسرت خیلی چیز ها رو خوردم بابام مریض بود همه امیدمو از دست داده بودم ولی شکر خدا الان بهتره حالش قراره هفتم برج با مامانم برن پابوس امام رضا اخه شفاشو از اون گرفتیم نذر کرده بود ک بره ... هیچ موقع یادم نمیره ک پارسال چقدر تو تاپیکم دعا کردین چقدر راهکار دادین خدایا منم دارم این روز ها ک حسرتشو داشتم میبینم واقعا نی نی سایت خوبه هم تمام چیز های ک برات اتفاق افتاده رو میتونی ثبت کنی هم کلی ادم مهربون هستن ک فقط کافیه دعات کنن ممنونم ازتون الان عکس هایی تاپیک قبلمو میفرستم ک چ روز هایی رو گذروندم ممنونم ازتون ... خواستم بگم هیچوقت نا امید نشین ... از اون دوستمون ک گفت خواسته خاتو بنویس و بذار زیر قران مننونم دیروز هم باز کردمش دپباره چقدر حس خوبی داشت