منو خواهرم جاری هستیم و با مادرشوهر سه تا در یک ساختمان زندگی میکتیم الان هرشب و هر روز مادرشوهرمون بدون هماهنگی غذا درست میکنه و میده از اون طرفم ماهم غذا درست کردم و غذا مون میمونه هر چی پسراش میگن با فاصله بده گوش نمیکنه ...از طرفی گقته ب پسرش جمعه عصر بریم جیگرکی خواهرمم حوصله اشو اصلا نداره میگه هروقت میاد زهرمارمون میکنه ...چیکار کنیم بد جور تو گل گیر کردیم
بیچاره مادرشوهرت. خوبی هم میکنه بازم یه چیز دارید بگید.خوب غذاتونو فرداش بخورید یا بذار فریزر اینم تاپیک زدن داره؟ میگی خدا نکنه اما اختلافای بزرگ از همین گیر دادنای الکی ایجاد میشه
اگر زايمان احيانا بدن رو داغون نكنه،قطعا شيردهي اين كارو ميكنه.بريد مادراتونو بغل كنيد و ببوسيد و ازشون طلب حلاليت كنيد 🌷❤️
بیچاره مادرشوهرت. خوبی هم میکنه بازم یه چیز دارید بگید.خوب غذاتونو فرداش بخورید یا بذار فریزر اینم ت ...
بزارن واسه شام دور هم خونه پدر شوهر بخورن
رنگ لباس سه سالگیم قشنگ یادمه ابی بود لبه دوزی داشت یه ژاکت داشت ...یک کفش عسلی رنگ داشتم ....کنار خونمون یه مزرعه گندم بود....یع اقایی می اومد تو حیاطمون بلوک درست میکرد و بهمون کلوچه میداد همه اینها رو یادمه همسایمون یک گربه داشت میرفت تو کمد ولی یادم نیست همین چنددقیقه پیش سوزنی که رو باهاش دکمه دوخته بودمو کجا گذاشتم 😐😐😐واقعا چرا 🤔🤔🤔
اسی کاری با تو ندارم ولی اگه واقعا مادرشوهرت خوبه نزارش رو سرت ولی احترامشو بگیر!ایشالا هرچی آدم بد ذاته نابود بشه دلم از یکی خونه گفتم اینجا نفرینش کنم😔
گفته بودی که چرا محو تماشای منی🌿آن چنان مات که حتی مژه بر هم نزنی🌿 مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود🌿ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی 'فریدون مشیری'
بعضی غذا ها میمونه.مثلا قیمه و فورمه و خیلی خورشتا تا دو هفته میمونه. برنجم نگه دار لحظه آخر اگه دیدی مادرشوهرت غذا نداده بهتون سریع دوپیمونه کته بذار.سر چیزای جزیی تو ذوق زن بیچاره نرنید.خوش باشید باهم برید بیاین بگین بخندین دنیا دو روزه ارزش دلخوری اونم سر چیزای کوچیک ندارا
اگر زايمان احيانا بدن رو داغون نكنه،قطعا شيردهي اين كارو ميكنه.بريد مادراتونو بغل كنيد و ببوسيد و ازشون طلب حلاليت كنيد 🌷❤️
آخی چه مهربون شمام گاهی بش بگید غذا درست نکنه در عوض شما برای ایشون غذا ببرید یا دعوتش کنید خونه&nbs ...
خواهرم میگه بیرون میاد همش داره یا غیبت میکنه ی بار هم شوهر خواهرم ب خواهرم گفت گلم مادزشوهرمون گفت صدا زدی گلم بعد گیر داده ب خواهرم تو هم اینجوری صحبت میکنی خواهرم گفت میگه عزیزم .عشقممم ....خواهرم میگه تو صدا زدن هم درنظر داره کی چی صدا میکنه
من غذا درست کردم تو خونه خودم یه بال مرغ خوردم مادرشوهر خیرندیده ام نذاشت بخوره چون خونه پسرای دیگش غذا نفرستاده بودم
رنگ لباس سه سالگیم قشنگ یادمه ابی بود لبه دوزی داشت یه ژاکت داشت ...یک کفش عسلی رنگ داشتم ....کنار خونمون یه مزرعه گندم بود....یع اقایی می اومد تو حیاطمون بلوک درست میکرد و بهمون کلوچه میداد همه اینها رو یادمه همسایمون یک گربه داشت میرفت تو کمد ولی یادم نیست همین چنددقیقه پیش سوزنی که رو باهاش دکمه دوخته بودمو کجا گذاشتم 😐😐😐واقعا چرا 🤔🤔🤔
من غذا درست کردم تو خونه خودم یه بال مرغ خوردم مادرشوهر خیرندیده ام نذاشت بخوره چون خونه پسرای دیگش ...
بخورم 😁☝
رنگ لباس سه سالگیم قشنگ یادمه ابی بود لبه دوزی داشت یه ژاکت داشت ...یک کفش عسلی رنگ داشتم ....کنار خونمون یه مزرعه گندم بود....یع اقایی می اومد تو حیاطمون بلوک درست میکرد و بهمون کلوچه میداد همه اینها رو یادمه همسایمون یک گربه داشت میرفت تو کمد ولی یادم نیست همین چنددقیقه پیش سوزنی که رو باهاش دکمه دوخته بودمو کجا گذاشتم 😐😐😐واقعا چرا 🤔🤔🤔