طولانیه ولی بخونید ببینید از مشکلات شما بدترم هست
از بچگی ک یادمه بابام اعتیاد داشت و هرروز اونو مامانم دعوا داشتن و این وسط بابام میخواست مادرمو حرص بده ماهارو اذیت میکرد مثلا یسری داداش کوچیکو انداخت توی رودخونه از لج مامانم و مادربزرگم رفت از آب درش اورد ک خفه نشه فک کنم فقط یکس دو سالش بود!!
و هیچوقت پدر و مادرمون جوری ک باید محبت کنن نکردن مثلا الان مامانم کوووچکترین کلمه ای مثل دخترم رو ب زبون نمیاره یا مثلا من مگه عید ب عید مامانمو لمس کنم خجالت میکشم بهش دست بزنم یا بغلش کنم چون هیچوقت بهمون یاد نداده و عادت نداریم ب این چیزا خصوصن من ک دختر بزرگشم!هیچوقت قربون صدقمون نرفته کلا انگار فقط خاسته بچه بیاره
مامانم تا وقتی توی خونش بودم هرروز سرکوفت اینکه ترشیدم و کسی نمیگیرتت و دختر فلانی رو ببین و فققظ سرکوفت و طعنه بود اخرشم مجبور شدم بخاطر این حرفاش برم ب یکی بگم بیا منو بگیر ک الانم اون میگه خودت ازم خواستی😊
از بچگی خودمون(داداشام و خواهرم)خرج خودمونو دادیم با کارکردن و جون کندن !!!هیچوقت بهمون پول نمیدن حتی یبار لنگ شهریه بودم مامانم نداد بابامم ک هیچ و خودم مجبور شدم گوشواره طلامو بفروشم هیچوقت حتی شهریمو ندادن
بابامم کلا ادم بیعاریه اصلا بفکر ما نبود (هرچی خونه داریم مامانم کار کرد در اورد)
عروسی کردم این دونفر حتی ۱میلیون برامن جهاز نخریدن با ۲۰میلیونی ک شیربها گرفتن جهاز خریدم و اخرشم مادرشوهرم طعنشو زد بهم!!!
شما بگین با همچین پدر مادر بی محبتی چکار باید کرد؟؟؟
تازه توی عروسیم کنگم چکارا ک تکردن و چقددددر اذیت شدم