من قراره موهامو رنگکنم بعد هزینش میشه۷۰۰ به شوهرمم گفته بودم بعد کلا شوهرم خیلی راضی نبود همش به شوخی و خنده میگفت حالا مگه واجبه فلانه بعد امشب جدی گف تو اصلا منو درک نمیکنی من این ماه خرجم زباد بوده برات طلا خریدم حتی یک جوراب نخریدم برای خودم نه اینکه نتونهها کلا واسه خودش خرج نمیکنه گفتم توکه پول رنگمو میدی آخر چرا اینطوری میگی گف آره میدم ولی اون دادنی که از جون و دل نباشه به چه درد میخوره الان خیلی ناراحتمموندم چیکار کنم پووووف
خب این ماه نرو نمیفهمم چرا همه رنگ کردنا و اصلاح کردناشون میذارن دقیقا قبل نوروز بابا بهخدا بقیهشم مهمه
الان که این امضام رو مینویسم ساعت ۵:۳۱ صبحه و بهشدت ناراحت و غمگینم بابت یه موضوعی که میدونم چندوقت دیگه برام هیچ ارزشی نداره همیشه دوست دارم ناراحتیامو یه جا بنویسم که موقع خوشحالیام بیام نگاهش کنم از یه طرف خداروشکر میکنم که اون ناراحتی گذشته از یه طرف به خودم مغرور نمیشم و میدونم ناراحتیای بدتری تو راهه😆
اسی منم مشکل مشابه تو رو دارم بعد از عید عروسی خواهر شوهرمه بعد شوهرم میگه آره بخر تو باید بهترین لباس بپوشی بهترین آرایشگاه بری اما متاسفانه وقتی بهش میگم بریم برای لباس رنگش میشه مثه گچ دیوار بعدم خیلی سرد میگه باشه ولی منو نمیبره حیرونم چه کنم