سلام🙃
من بهارم ۱۹ سالمه
دانشجو هستم از تهران
دوستان این اولین تاپیک من هستش
من مدت ۸ ماه با یه اقا پسری بودم .
من از اخلاقش خیلی خوشم اومد چون خیلی با خانواده و با ادب و با شخصیت بود
از نظر ظاهری که من خیلی ازش بالا تر بودم و حتی خودشم میگفت چرا با من تو رابطه ای
و من خیلی مهربون هستم با کسایی که دوسشون دارم
خلاصه من با ایشون وارد رابطه شدم
و کنترل همه چی دست من بود
از نظر ابراز علاقه ، و کلا ایشون بسیاااار خجالتی بود
خیلی بهش علاقه مند و وابسته شدم
باهم خیلی حرف میزدیم و ابراز علاقه های من از ته دلم بود و میدیدم که اون هم من رو خیلی دوستداره و شیفته من بود
شیفته اخلاق ، طرز حرف زدن ،ظاهر و ..
اینو بگم خانواده من رو رفت و امد من خیلی حساسن
برعکس خانواده اون که تا ۱ نصفه شب با دوستاش بیرونه
و همیشه میگفت دوستدارم شب ها باهم بیرون بریم اما من نمیتونستم از ۶ به بعد بیرون باشم 😔
بعد از هشت ماه سه روز پیش بهم گفت من میخام ازت جدا شم چون به درسم لطمه میزنی در صورتی که ما در طول روز یک ساعتم حرف نمیزدیم و اون وقت زیادی و با دوستاش میگذروند😔
و بعد خرفشو عوض کرد و گفت که چون باهام نمیتونی بیرون بیای نمیخام باهم باشیم چون من پسر ازادیم دوس دارم کسی که باهاشم تا شب باهام بیرون باشه
من میدونستم از نظر خانوادگی فرق داریم اما فکر میکردم علاقه مون میتونه مهم تر باشه😔
الان چند روز میگذره و من خیلی ناراحتم
همش تو فکر میرم ، و تهش چند دقیقه گریه میکنم
وقتی خاطره هامون جلوی چشمام میاد پر اشک میشن هق میزنم
اونم از تقاصی که قراره پس بده میترسه
چون من ادمی هستم که اگه کسی بهم بدی کنه خیلیی کم طول میکشه تا بهش برگرده
بنظرتون چجوری فراموشش کنم🥺😔
برمیگرده؟