سلام ب همگی
بچه ها نمیدونم راستش از کجا شروع کنم یکی از فامیلامون دوساله ک خواستگارمه بار اول پدرم جواب رد داد بهشون اما بار دوم بخاطر اینکه خیلی پیله بودن گفت دخترم باید تصمیم بگیره منم جواب رد دادم اما چند وقت پیش دوباره خواستن پا پیش بزارن با پسره صحبت کردم راستش وقتی برای بار دوم بش جواب منفی دادم گفت من چند سال میخاستمت اما جالب اینجاست ک دوماه بعد جواب منفیم رفت خواستگاری یکی دیگه البته این حقه اونه ک بره پی زندگیش فقط یکم دلم شکست ک این همه ادعا کرد و اخرش این شد
بیاین بقیشو بگم
بگو
خو
خوب با دختره دوست بوده خوده پسره بهم گفت و مثل اینکه دختره جواب منفی هم نداده بهش اما گفته میخوام فعلا درس بخونم اونم صبر نکرده و باز بمن پی داد ک من از لج تو رفتمو تو غرورمو بعد دوبار جلو همه شکوندی و..
پسرعمه دوستم اومده بودخواستگاری دوستم،بعدکه جواب منفی گرفته بود خودشو به زمین زمان میزد که نظرشوتغیربده ومیگفت اگع فلانی جواب مثبت نده من دیگه هیچوقتتتت ازدواج نمیکنم
ماه بعدازدواج کرد😐😂
پس سخت نگیرملت بازیچه ماکه نیستن بشینن تامثلامالطف کنیم وروزی ازروزهای خدابهشون جواب مثبت بدیم
من باکارش موافقم
منم گفتم ب شرطی قبول میکنم ک اول از همه بم ثابت کنی دوستم داری دوم اینکه درسته گذشته ها گذشته اما میخام بدونم تو گذشتت با کیا بودی
گفت ک بت ثابت میکنم جون خودشو قسم خورد
امااا قسمت جالب ماجراااا...
گذشته هرکسی به خودش مربوطه
خواهرانه میگم حتی به این آدم فکر نکن
کسی که به خاطر لج و لجبازی میره خواستگاری یکی دیگه، به درد زندگی نمیخوره
گفت دختره خودش گفت بیا من باش و هر استوری میزاشتم چند بار ریپ میزدو فلان
تازههه قبلا از اون دختره با خواهره دختره هم دوست بود ک گویا کات کردن
با این بری زیر یه سقف مث بچه ها قهر که کرد میره دنبال یکی دیگه چون عقلش کامل نشده
