سلام من دختری هستم 25ساله پدرم کارگر
از بچگی توی اقوام و فامیل و خود خانوادمون تحقیر میشدم به خاطر روستایی بودن و وضع مالیمون
بابام بچه بودیم داداشمو گاهی میزد من بچه کوچیکترم اصلا اینقدر میترسیدم که تا همین الان هیچ وقت نشده کلا نسبت به هیچ چیزی اعتراض کنم سرم داد بزنن نگاه میکنم یعنی هنوز هم میترسم از خودم دفاع کنم
پدر مادرم معمولا سر کوچکترین مسیله باهم بحث دارن من خیلی تلاش کردم توی زندگیم اما بازم دیده نشدم یعنی هنوزم خانوادم راضی نیستن ازم
کلا داغون وضع روحیم تحمل خونه برام سخت یعنی یک جا نیست برم آدم ببینم اون لحظه نگم من از همه اینا پایین ترم
تقریبا هرروز به خودکشی فکر میکنم یا شبا گریه میکنم
فقط میخوام یه راهی بهم بگید که چیکار کنم چون میدونم اینشکلی ادامه بدم تا سال بعد جرات خودکشی هم پیدا میکنم