والا راستش خودمم دقیق نمیدونم. اخلاقیاتم کلا اروم و خونسرده و به اونم ارامش میده.
اما خب فک میکنم برا اینه که تو اعصاب هم نمیریم
همش بهش گیر نمیدم فلان کاری که دوس داری رو انجام نده. فلان کار رو انجام بده
پایه هستم. برا همین مثل دوتا دوستیم. همه تفریحاتمون باهمه
برا همین دوستاش مجردی برن بیرون و دعوتش کنن.با اینکه من اجازه میدم بره اما خودش نمیره باهاشون.اصلا من نباشم تو هیچ جمعی نمیره. چون میدونه با من بیشتر خوش میگذره
فک کن مثلا همین الان خودت باشی...با همسرت هر مهمونیی بری. بدونی بعد مهمونی همسرت میخواد بهت غر بزنه بگه چرا فلانی تورو نگاه میکرد. چرا تو مهمونی فلان کار رو کردی؟ چرا یه نخ سیگار کشیدی؟ چرا...
خب هرسری هر مهمونی رو کوفتت میکنه دیگه. اما اگر همسرت پایه باشه و بجا غر زدن اتفاقا باهات بگه بخنده و از جمع لذت ببرید. خب معلومه فقط با تو تفریح میکنه. وقتی باتو بهش بیشتر خوش میگذره خب مشخصه همیشه دوس داره کنارش باشی
تو خونه وقتی تنهاییم هم اصلا بهش گیر نمیدم و همش داریم شوخی میکنیم و میخندیم و باهم فیلم میبینیم و...
مثلا یه مدت تخته بازی میکردیم سر کارای خونه شرط میبستیم و میخندیدیم
یا مسائل کوچیک رو هم اصلا بهشون اهمیت نمیدم. خیلی دعواها تو زندگی بخاطر بزرگ کردن مسائل کوچیک و پیش پا افتاده هستش. مثلا همین کادو روز زن. چقدر تو همین سایت گفتن بحاطرش دعوا کردن؟ اما واقعا مهمه؟ یا خوشی و علاقه بینشون مهمه؟
هیچوقت هم بهش فشار نیاوردم. سرکوفت نزدم. مقایسش نکردم و.... مثلا یه مدت وضع مالیش بد شده بود. باورت نمیشه اما شده بود فکر اینو میکردیم که با ده هزار تومن شامو چی بخوریم. اصلا به روش نیاوردم و غر نزدم. تازه میخندیدیم و شوخی میکردیم که با ده تومن چیکار کنیم
دلمون خوشه خلاصه. دیگه دلیلی برا دعوا نیست
و وقتی دلت خوش باشه تو زندگی.. خب معلومه اون خونه و زندگی رو دوس داری. برات ارامش بخشه و نمیخوای با یه بحث و دعوا از دستش بدی
اینم بگم که منو همسرم کاملا هم فکر هستیم. دقیقا طرز فکرمون به موضوعات مثل همه. مثلا یکی مذهبی باشه و اون یکی غیرمذهبی خب مشخصه اختلاف پیش میاد.
خلاصه خودش همیشه میگه من تو کل زندگیم انقدر ارامش نداشتم