2726
عنوان

می‌خوام خدمتکار بگیرم

748 بازدید | 39 پست

به نظرتون کار درستیه؟یه پیرزن برای تمیزکاری و آشپزی بیاد خونم   میترسم یه وقت اشتباه باشه پای کسی تو خونم بازشه

شب پنجشنبه بود شبی که خدا تورو توی دلم گذاشت آنشب همه  ملائکه نوید آمدن یار امام مهدی عجل الله را دادند 

از کجا میخوای بگیری؟

قبلش یه تحقیقی بکن درموردش

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

اصلِ موضوع اوکیه

یبار یکی اومد برا خونه ما،صبح زود قبل اومدنش مامانم پاشد خونه رو تمیز کرد!😑

دوست عزیزی که وقتی تو بحث با من کم میاری میری سراغ چک کردن تاپیک هام و سنم....                                        ‌   با این رفتارت در چشمم احمقی بیش نیستی!پس یا ریپلای نکن،یا وقتی ریپلای میکنی فقط و فقط راجع به اون موضوع صحبت کن.چون تاپیک های من به تو مربوط نیست 😚😄    دوست گرامی!  خداروشکر ‌من نام کاربری ها یادم نمیمونه .اگر تو یه تاپیک باهات بحث کردم،بدون دشمنت نیستم.ما دوتا آدمیم با دوتا تفکر جدا از هم! طبیعیه که عین هم فکر نکنیم.  و اون تفکر تا توهین به اعتقادات و باور کسی نباشه،محترمه😇پس اگر بعد از بحث با من،دیدی تو یه تاپیک دیگه باهات گرم گرفتم،تعجب نکن.چون نمیشناسمت و فقط یا باهات موافقم یا مخالف😆اگر جوابی از سوی من دریافت نکردین بدونین قطع امید کردم ازتون🥱🙏قابل توجه برخی دوستان گله مند : لینک پیام ناشناس مثل اینه که یه دسته شمشیر بذارید جلو یه عده ،پشتتون رو بکنید بهشون و توقع داشته باشید براتون باهاش میوه پوست بگیرن!
از کجا میخوای بگیری؟ قبلش یه تحقیقی بکن درموردش

فراخوان بدیم تو‌محل   

شب پنجشنبه بود شبی که خدا تورو توی دلم گذاشت آنشب همه  ملائکه نوید آمدن یار امام مهدی عجل الله را دادند 
خوبه یبار یکی اومد برا خونه ما،صبح زود قبل اومدنش مامانم پاشد خونه رو تمیز کرد!😑

😁😁😁

شب پنجشنبه بود شبی که خدا تورو توی دلم گذاشت آنشب همه  ملائکه نوید آمدن یار امام مهدی عجل الله را دادند 
فراخوان بدیم تو‌محل  

به نظرم یا از شرکت ها بگیر

یا اگر تجربه کار برای اشناهاتون داشته قبول کن

به راحتی نباید اعتماد کنی

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز