امشب تازه از سرکار اومد بدو بدو گف چیزی نمیخوای برم بخرم گفتم چنتا وسیله برای خونه میخوام..اونم رو به بچم کرد و گف بابایی باهم بریم؟بعدش گف مامانی نمیاد نه؟منم دیدم داره تعارف الکی میکنه گفتم نه دیگه شما برید..
بعدش دیدم با مادرش و برادرش رفتن.مادرشوهرم طبقه بالامونه.خیلی ناراحت شدم از اینکه هرجایی بخاد بره مادرشو میبره ولی من مهم نیستم..
میخواد بره میوه برای خونه بگیره،،مرغ گوشت..یا هرچی
مادرشو میبره..بابا خونمه دوس دارم خودم برم خرید
جای من بودین چی میکردین