حالا ۳ روز پیش بعد از ۲ ماه و نیم دیدمشون دوستای خانوممو
انقدر عوض شدن نسبت به من انقدر سرد شدن
همش منتظر یه حرفن تیکه بندازن سریع
بد نگاه میکنن
حاضر جوابی میکنن
دوستم به اون یکی گفت خیلی دوست دارم چقدر خوش تیپ شدی عطیه دلم برات یه ذره شده بود
من دلم هوری ریخت
بعد یه نگاه به من کرد گفت دلم برای توام تنگ شده بود کاملا مشخص بود دروغ میگفت
انقدر بد رفتاری دیدم امروز
دلم خیلی شکسته چیکار کنم؟مگه من چیکار کردم؟