دو بار زندگیمو بهم زد
ازدواج های سنتیمم میپرونه
دخالت پشت سر همممم توی زندگی من
تو زندگیم دوست پسر نداشتم چون نذاشته و مثلا قصدم با یکی جدی میشد خرابش میکرد
خانوادمم پشتشن
تموم راه های قرارمو بسته ب خانواده گفته میرن کلاس میپیچونن خونه هم تنهام نمیزارن
تلفنیم خو نمیزارن با کسی بحرفم بیرون رفتن تعطیل
خود عقده ایش خو ما همکاری میکردیم بره زیر دوست پسراش اخرشم با یکیشون ازدواج کرد
شما میگید چکارش کنم چطور رابطمو قطع کنم بره پی کارش
اعصابم از دستش خورده خودش همه کار کرده بعد میگ شما نداشته باشید
عجب پر رویع هاااا بگو مث اینک زندگی خودمه والا
چه رو مخه
خرش کن این ولکن نیس
چه همکاری میکردی بره زیر دوست پسراش
بگو اینه بزار جلوت مجردیت رو یادت بیار
اگرم نکرد بگو به شوهرت گذشتت رو میگم
رو دادی
خواهره یا دشمن! خدا نجاتت بده
منظورت از ازدواج سنتی خواستگاره؟
چرا میپرونه؟
چند سال اختلاف سنی دارین؟
🤣🤣🤣🤣اون قسمت زیرش خیلی بحال بود🤣🤣🤣🤣
باهاش درگیر نشو
سعی کن با مادرت صمیمی باشی اون پشتیبانت باشه
اگه میبینی طرف اونو میگیرن چون تونسته اعتمادشون رو جلب کنه
نگاه کن ببین چیکار میکنه و پدر و مادرت رو چیا حساسن سعی کن به طوری رفتار کنی هم اعتماد اونا رو جلب کنی هم کم کم استقلال خودتو به دست بیاری
برای اولین قدمت هم از درگیری لفظی و پرخاشگری با خواهرت خصوصا پیش روی بقیه دوری کن
