یه شبایی تو زندگی هس که وقتی دفتر خاطرات زندگیتو ورق میزنی به چیزایی میرسی که نمیدونی تفدیرت بوده یا تقصیرت💔به ادمایی میرسی که نمیدونی دردن یا همدرد....💔به لحظه هایی میرسی که هضمش واسه دل کوچیکت سخته و به دردایی میرسی که واسه سن و سالت بزرگه(:به ارزو هایی که تموم شد...روزایی که گذشت...به چیزایی که حقت بود ولی شد توقع...و زخمایی که با نمک روزگار اغشته شد....💔🚶و در اخر دنیایی که بهت پشت کرده....و بازم انتهای دفتر خودت میمونی و زخم هایی که روزگار پشت هم میزنه و سکوت هم دوای دردش نیس...💔🚶
#کاش_دنیا_مهربونتر_بود (:💔