روز مادر یکی از آشنابانمون ک ۱۷ سالش بود خودکشی کرد
ازطرفی خودم
حال روحیم بده
از طرفی زندگی خودم شاد نیست
برای بچم وقت نمیذارم
بیستر مشغول گوشیمم
نمازامو مدتیه نمیخونم
از دکوراسیون خونم حالم بهم میخوره
مبلام زشت تربن مبلان
دیشب رفتیمخونه دوست صمبمیم دختری ک توی دبیرستان همممش من ریاضی یادش مبدادم
الان یه زندکی عالی داره
دارع بیت کوین کار میکنه
یکی از دوستای صمیمی دیگم زندکیش ب مشکل خورده دلم براش میسوزه
کارت بانکی شوهرمو کم کردم شوهرمم لج کرده میگه من نمیرم بگیرم دوباره
الانم زنگ زد سر به جریانی ناراختم کرد
چیکارکنم یکم زندکیم جون بگیره
خودکشی این آشنامون روحیه هممونو پکونده
کاش بچه بودم
کاش برمیگشتم ب دوران خوشی بچگی
شوهرم همش سرکارع تفریح نداریم
قراره پنجشنبه ی دیگه بریم مشهد
خیلی خوشحالم ولی ...مبترسم اون آشنامون بفهمه ناراخت بشه ک عذاداره ما رفتیم مشهد
نمیذاربم بفهمه
ولی من ۴ ساله قسمتم نشده الانم بزور مرخصی شوهرم گرفته قبل از خودکشی این پسره ما کاراشو کرده بودیم
خدایا...امروز دلم گرفته