بعضی وقتا یه صدای دختر میشنوم که از ته چاه میاد انگار .. و اسم منو صدا میزنه اسم من پانته ا هستش و یبار توی خواب گیر افتاره بودم و نمیتونستم چشمام و باز کنم و دستام و تکون بدم نمیدونم چه مرگمه ...
ما هم وقتی مجرد بودیم یکی با صدای اعضای خانوادمون اسممون صدا میزد خونه بابام قدیمی بود اینقدر صدا میشنویدیم دیگه عادت کردیم مثلا نصف شب صدای جارو کردن صدای ظرف ها
منم قبلن خونه قبلیم شبیه ی مرد بود ک قد بلند بودو همیشه هم از اتاق خوابمون میومد وهمیشه حوله حموم شوهرمو ک از این کلاه دارا بود میپوشید و میومد دراز مکشید روم قشنگ حس میکرد بعد بلند میشد میرفت تو اتاق خواب باز ...اون روزا تو اون خونه خعلی حس بدی داشتم
من مبتلا به بیماری ماکولار هستم اگر دوستی به این بیماری مبتلا هستن درخواست بدن تو تلگرام گروه داریم و تجربیاتمون رو در اختیار هم میذاریم الیف شافاک یجا میگه؛"به جای مقاومت در برابر تغییراتی که خدا برایت رقم زده است، تسلیم شو!بگذار زندگی با تو جریان یابد، نه بی تو...نگران این نباش که زندگیات زیر و رو شود، از کجا معلوم زیر زندگیات بهتر از رویش نباشد؟!"فراموش نکن وقتی خدا میخواد یه شروع دوباره بهت بده معمولا با یه پایان شروع میشه برای همین دَر های بسته ی زندگی یه نشونه است! نشونه ی اینکه دَرهای دیگه داره برات باز میشه! به خدا اعتماد کن...🌸برای سلامتی امام زمان و تعجیل در ظهور شون صلوات 🍀🌸