2733
2734

تو رو خدا فک نکنید که من از سر حسادت و لجبازی زنانه و اینا حرف میزنم . فقط میخوام راهنماییم کنید حتی اگه من اشتباه میکنم بهم بگید. ببینید من کلا از اولم با مادرشوهرم زیاد خوب نبودم حالا به دلایلی. ولی بعد عروسیم یه کم بهتر شدیم. من سه ساله عروسی کردم و بچه ی یکسال و نیمه دارم. جاری کوچیکم که بعد از منه یکسال و نیمه عقده...این خانم واقعا رفتاراش حداقل واسه من طبیعی نیست . مثلا همشششش دوست داره بچسبه به برادر شوهرم حتی اگه صد نفرم یه جا باشیم و شب بخوایم بخوابیم این دو تا میرن تو یه اتاق جدا و بقیه رو هم دیگه تو بقیه ی فضا های خالی خودمونو جا میدیم. اصلا معاشرت نداره با ماها ینی فقط در حد چند کلمس... بعد خونه ی مادرشوهرم که هستیم اصلا انگار ما نوکرشیم میشینه و ما ازش پذیرایی باید بکنیم... حالا اوایل میگفتم تازه اومده و اینا ولی الان نزدیک دو ساله که عقد کرده دیگه... قبلنا یه ظرف کمک میداد گاهی اوقات میشست ولی الان بهانه میکنه که مایع ظرفشویی به دستم نمیسازه... همه کاراشم پنهونی هست اصلا هیچی رو نمیگه حتی ازش میپرسی هم یا نمیگه یا دروغ میگه یا میپیچونه. حالا همه اینا به درک میگم مدلشه اصن. ولی من دوس ندارم وقتی این خونه مادرشوهرم برم اونجا. چون واقعا با بچه کوچیک سختمه کار کنم و این بشینه ور دل شوهرش. مادرشوهرم زانوش رو عمل کرده زیاد نمیتونه کار کنه واسه همین ما عروس ها هر وقت بریم خودمون غذا درست میکنیم و ظرف ها رو جم میکنیم ... من به شوهر بیشعورم میگم باباجون من نمیام اصلا دوست ندارم وقتی این اونجاست بیام مگه من نوکر اونم اخه ولی یه  دعوا راه میندازه که تو به اون چیکار داری و بخاطر اون نمیای که ...اینقدر هم زبون میریزه که یه سلام داداش به شوهرم میگه آب میره زیر پوست شوهرم . دیشب بش میگم جوراب یه چیز شخصیه گوله میکنی زیر مبل میندازی من که نباید کارای شخصی تو رو بکنم... میگه من اگه میخواستم کارامو خودم بکنم که زن نمیگرفتم ...واقعا من مشکل دارم و کج فهمم و حسودم به نظرتون؟ 

به نظرم حق داری.با خنده بهش بگو فلانی جان پاشو سفره رو جمع کنیم یا بیا کمک .حرفتو بزن .تو وظیفه نداری خونه مادرشوهرت جلوی اون دولا راست شی اون بشینه

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

حسود نیستی....زنیکه چ حال بهم زنه هیچکاری نمیکنه...

الان بقیه میگن وظیفه نداره کار کنه و چون عقده نباید کار کنه و این حرفا... خوب من چه گناهی کردم شاید اون بخواد ده سال دیگم عقد بمونه 

2728

خواهرشوهر نداری ادبش کنه؟🤣

📌وقتی به داشتن اعتماد بنفس عادت نداشته باشی اعتماد بنفس بنظرت نوعی مغرور بودنه📌وقتی همیشه منفعل بودی قاطع بودن مثل خشونت به نظرت میاد📌وقتی عادت نکردی نیازهات فراهم بشه اولویت دادن به خودت برات مثل خودخواهیه📌اینو گفتم که بدونی دایره ی امن تو همیشه معیار خوبی برای رفتارت نیست

خیر شما نرمال هستید .ولی چقدر جاریت بعضی حرکاتش شبیه جاری منه مثلا خیلی جلو ما به شوعرش نزدیک میشه و مثلا یبار شام و بردن دوتایی تو حیاط جوجه تو حیاط سیخ میزدن کلا نیومدن دیگه و این برامنم جالب بود

2738

خوب بیشعوری شاخ دم ندارا که امدن مهمونب نباید کار کنن

و کلا اینکه بشینن کسی پذیرایی کنه براشون شخصیت بالا محسوب میشه نه بی شخصیتی

)من کلا هرجا برم نهار شام کمک میکنم در حد خودم چون اعتقادم اینه که قرار نیست همه بار مهمونی رو دوش صاحبخونه باشه

الان بقیه میگن وظیفه نداره کار کنه و چون عقده نباید کار کنه و این حرفا... خوب من چه گناهی کردم شاید ...

والا توعم بشین هیچکاری نکن...ادم دلش میترکه دیگه

The moon can't be yours, if you fear the height of the sky!🌙🌙
به نظرم حق داری.با خنده بهش بگو فلانی جان پاشو سفره رو جمع کنیم یا بیا کمک .حرفتو بزن .تو وظیفه ندار ...

وقتی خود شوهرش بهش نمیگه من چی بگم اخه ... میترسم چیزی بگم بقیه پاچمو بگیرن... با پسر من خودشو مشغول میکنه که بگه من دارم از بچه نگهداری میکنم بعد من تا میرم مشغول ظرف شستن میشم دیگه پسرمم ول میکنه

یه دستکس ظرفشویی بزار تو کیفت جاریت بهانه اورد بگو عزززم اتفاقا یاد بودم اینو واست گرفتم!!!!

جلوی جمع هم وقتی نشسته صداش کن بگو فلانی جان من کمرم درد میکنه ببیا یکم کمک کن!بزن به در پرروویی به زور بکشونش تو اشپزخونه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز