۲۰ سالمه و ازدواج کردم حدودا یه هفته ای میشه ک فهمیدم مامانم بایه مرد دیگه اس شاید۸ماهی هست که باهمن شایدم بیشتر سرقرار میرن و حتی باتوجه ب پیاماشون رابطه هم دارن ظاهرا چندوقت پیش مامانم بدون اینکه بابام بفهمه سقط کرد حالم خوب نیست داره بااین کارش سرزندگی هممون قمار میکنه میترسم،نگرانم،ذهنم بهم ریخته بابام هرچی بگه نه نمیگه دوستش داره اما مامانم هیچ وقت دوستش نداشت بابام بیماری قلبی داره اگه بفهمه ازبین میره
همسرم وخانواداش توی شهرمون شناخته شده ان همه میشناسنشون میترسم اینکارش ب زندگی منم اسیب برسونه
واقعا نمیدونم چیکارکنم حالم اصلا خوب نیس ازبچگی آرزوی ی خانواده صمیمی داشتم وتاهمین ی هفته پیش بهش امیدداشتم اما همه دنیا روی سرم خراب شده مامانم برام مقدس بود ولی حالا نمیتونم بهش نگاه کنم بجای گریه خندهای عصبی میکنم دیگه خستم ازاین همه استرس میگین چیکارکنم