2737
2734
عنوان

چقدر با خانواده مادریم غریبه ام...

| مشاهده متن کامل بحث + 807 بازدید | 32 پست
بابام فقط میخاد جلو چشمش باش..هنوز فکر میکنه بچه ام..مدام باید حواسم به موبایلم بود که اگر زنگ زد جو ...

مث مامان من😑😑😐من اگه جواب ندم میشه روز عاشورا    ولی عزیزم همه این حساسیتا یه زمانی فروکش میکنه

آنقَدَرسازمیزنم که زمانه برقصدبه ساز ما،روزی رسدکه زمین خلاف بگردد ز ناز ما... 
مث مامان من😑😑😐من اگه جواب ندم میشه روز عاشورا    ولی عزیزم همه این حساسیتا یه زمانی فرو ...

کی؟؟۱۸ سالم شده....الان بیشتر شده...ترس ازدواج و مخ زدن پسرا رو برام دارن

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

کی؟؟۱۸ سالم شده....الان بیشتر شده...ترس ازدواج و مخ زدن پسرا رو برام دارن

اووو حالا مونده پس، توالان تو اوجشی، بیستو خورده ای سالگی دیگ درست میشن 

آنقَدَرسازمیزنم که زمانه برقصدبه ساز ما،روزی رسدکه زمین خلاف بگردد ز ناز ما... 
2728

بنظرم خودت این حس رو داری چون از چیزی ک هستی راضی نیستی ...

عزت نفس و اعتماد به نفس خودت رو ببررررر بالا 

چون ما با هر پوششی و هر ظاهری و عقیده ای دوست داشتنی هستیم و میشه کلی خوش بگذرونیم

ستاد مبارزه با عقاید کهنه😐❌
اووو حالا مونده پس، توالان تو اوجشی، بیستو خورده ای سالگی دیگ درست میشن 

تقصیر پسرعمومه ...زود اومد خواستگاری....حساس شدن..داداشم بیشتر

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
نه عزیزم ناراحت نباش.خوب شد رفتی.اشتباه کردی که معذب بودی.اونا هم مطمئنا ناراحت نشدند.خودت که میگی ب ...

آره خیلی خوب بودن..پسر داییم که خیلی خوبه دوستشم مودب بود و مراعات میکرد...من فکر میکردم مزاحمشونم

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
2738
بنظرم خودت این حس رو داری چون از چیزی ک هستی راضی نیستی ... عزت نفس و اعتماد به نفس خودت رو ببررررر ...

تقصیر بابامه..اعتماد به نفس رو ازم گرفتن....تنها نمیزارن جایی برم

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
خوب چادرت می ذاشتی توی ماشین.برف بازیت می کردی .بعد دوباره سر می کردی

عقلم کار نکرد...آخه فک نمیکرد پسر داییم و دوستشم باشن..ما عربیم تو مهمونیامونم زنونه ،مردونه داریم

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
بدتر هم میشن که بهتر نمیشن.دیدم که می گم.

دقیقا..بدتر شدن..روز به روز سخت گیرتر

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
عقلم کار نکرد...آخه فک نمیکرد پسر داییم و دوستشم باشن..ما عربیم تو مهمونیامونم زنونه ،مردونه داریم

عیب نداره گذشت.ولی دفعه بعد خیلی سخت نگیر.این همه مذمر توی جامعه هست نمیشه که از همشون دوری کرد.باید سعی کنی یاد بگیری با همه نوع ادمی بتونی ارتباط برقرار کنی.ولی سرشت واقعی خودت حفظ کنی عزیرم.

آره خیلی خوب بودن..پسر داییم که خیلی خوبه دوستشم مودب بود و مراعات میکرد...من فکر میکردم مزاحمشونم

نه مطمئن باش اگه اینطور بود بهت تعارف نمیکردند.خیلی راحت بهانه میاوردن که نبرنت.فقط من نگران اینم که عکسی چیزی استوری بشه واست دردسر بشه.ولی معلومه خودشون شعور این چیز ها رو دارن.

نه مطمئن باش اگه اینطور بود بهت تعارف نمیکردند.خیلی راحت بهانه میاوردن که نبرنت.فقط من نگران اینم که ...

نه پسر داییم حساسیت بابا و داداشم رو میدونه....الانم اومد همراهمون گفت ما دختر عمه رو نمی بینیم..گفتم بیام ببینمت...

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز