اولین باره تو این مسائل مخالفت کردم،دلم سوخت.
مادرشوهرم اینجوریه که از قبل اینکه راه بیفتیم زنگ میزنه،وسط راه هم هر نیم ساعت هی زنگ میزنه،ساعت چند میرسید،چیخوردی،چیکردی،چرا دیر رسیدید،چرا نرفتید فلان جا عکس بگیرید،کلا تا وقتی که برگردیم خونه همینه،انگار که کنارمونه،میگه من نگرانم،خوب تو اگه نگران باشی به کسی که پشت فرمونه زنگ نمیزنی،آنتنم نداشته باشیم،به کل فامیل زنگ میزنه که اینا آنتن ندارن کجان من نگرانم.
شوهرم گفت با همکارم و خانمش بریم ویلاشون گفتم من نمیام،گفت چرا گفتم چون نمیخوام اونا هم بدونن هر لحظه چک میشیم،گفت خوب جواب نمیدیم گفتم نمیخوام مثل سری قبل که آنتن نداشتیم زنگ بزنه به داییت و عموی من کل فامیلو نگران کنه.