سلام موضوع ازاین قراره که خواهرکوچیک تره من که ازدواجم کرده شده همه کاره خونه بابام بابام ایناهرچی میشه بااون مشورت میکنن ونظراونومیخوان امروزم کاربانکی داشتن هرچی گفتم منم میرم گفتن نه بذاراون بره اون زیادانجام داده بلده بااینکه من خودمم بلدم حالم واقعابده چیکارکنم بنظرتون یجورایی اونوبیشترتحویل میگیرن وبه من توجه نمیکنن حتی موقع حرف زدنم کسی توجه نمیکنه لطفا راهکاربدین
شما مجردی و بزرگتر ؟
همین حرفاروبه پدرومادرت بگو....ابرازناراحتی کن
هیچ کاری نکن
اصلا برات مهم نباشه،هر اتفاقی میفته خودتو بکش کنار خودشون متوجه میشن
هیچی گفتم به دوستمون ، بهترین کار اینه تو چیزای دیگه خودتو ثابت کنی ،،بعدم متاهلی فکر کردم مجردیو کاری رو بهت نمیسپارن ،، اگه مجردی بودی بیشتر اذیت میشدی .
بعدم بهتر دنبال درد سر میگردی دختر ، مگه دیونه ای خودتو خسته کنی ، این کارا شاید ده بار ازت تعریف کنن و به به و چه چه ، ولی یه بار که گند زدی ، حالتم میگیرن .
اوکی.....ادم هرچقد امتیازاتشو بیشترکنه بیشترقبولش دارن....امایه چیزی این وسط هم نقش داره....بزرگترابایدبلدباشن که چجوررفتارکنن که اینجورناراحتی پیش نیاد...به نظرمن وقتی اونا اسی روقبول ندارن اسی هم نبایدببخشید به شخمش باشه...بذارهمون زحمتاشونوبکشه....درسته سخته....اما ...
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
