خیلی خیلییییی خواب از خواب بدی پریدم. شوهرمو خیلی دوست دارم میتونم بگم هیچکس تو زندگیم اندازه اون بفکرم نبوده و نیست و بینهایت تمو دوست داریم البته من ابراز کمتری دارم. قبلا هم خواب از دست دادنش چند باری دیده بودم اما این یکی خیلی خیلی بود. یهو ساعتو دیدم که سرکارش الان باید تعطیل میشده و یکساعتی ام ببشتر گذشته و زنگ نزده هرچی زنگ میزدم یه تفر جواب میداد و جواب درست درمون نمیداد فهمیدم ربوده شده و مدام ب پلیس زنگ میزدم تو خواب داشتم گریه میکردم توضیح میدادم یهو بیدار شدم خیلی تزس نگرانی بدی داشتم براش تو خواب بینهایت حس بدی بود. خیلی حالم بده لطفا کسی اگ تعبیر بلده بهم بگه