دلم گرفته از این زندگی

استارتر از بچگی و نوجوانی چه کاری رو انجام میدادی که توش تحسین برانگیز بودی و دیگران خیلی بخاطر اون بهت توجه میکردن؟ اون استعداد و علاقه توعه برو سراغ اون فکر هیچی رو نکن درس و دانشگاه رو ول کن فقط برو سراغ اون 

پول و جایگاه اجتماعی و موفقیت پشت بندش میاد 

اینقدر بدم میاد از دخترای از سر بی غصه ای ادای افسرده هارو در میارن 

ببین اگر ببینی چقدر هم سن سالای تو دارن کار میکن خرج یه زندگی رو میدن 

پاشو خودتو جمع کن 

بابای بیچاره کار کرده اینا خوردن یه درس هم یا علاقه ندارن یا حال ندارن 

دقیقا تو چی داری 

میخواهی چه غلطی بکنی 

من دخترم همسن سال توس 

این حرفارو مامانت باید بهت بزنه 

اون گوشی لعنتی و بنداز زمین راه طولانی داری

نی نی یار باید عاقل باشه بخونه بعدش بیرون کنه

سخت نگیر. همینکه میری دانشگاه سرحال میشی. دوست جدید پیدا میکنی. روحیه میگیری . 

تو میگی بی غصه ولی خبر نداری اون آدم چه گذشته ای داشته من تا سی سالگی حتی به مادرم نگفته بودم که توی بچگی چه حادثه ای برام اتفاق افتاده بود تو نمیدونی بچه ت چه چیزهایی رو تجربه کرده فکر می‌کنی همه چیز اوکیه ولی شاید واقعا نباشه  و حتی نتونه به مشاور بگه 

نوجوونا گاها چیزی رو میخوام که در مدار درک والد قرار نمیگیره به جای سرکوب باید فهمیدشون

قرار نیست همه شبیه به هم باشن 

۳۶ استعداد مختلف وجود داره و درس خوندن فقط یکی از اون استعداد هاست همه الزاما نیاز نیست درس بخونن مهم اینه آدم استعداد خودش رو کشف کنه و شکوفا بشه 

در برابر نوجوون ها اینجوری صحبت کردن فقط اون نوجوون رو ازت دور می‌کنه اگر با دخترت همینجوری حرف میزنی خیالت رو راحت کنم هرگز به نتیجه مطلوب نمیرسی 

درسته ولی من خودم زیاد نوجوان و جوان هایی دیدم ازسر بی غصه ای این کارارو میکنن 

تو زندگیمون تا خودمون نخواهیم هزار تا مشاورم نمیتونه کاری برامون بکنه 

این دختر خانم همه حرفش اینه اینو دوست نداره اونو نمیخواد حال نداشته درس بخونه 

بلاخره باید یه کاری بکنه حتی اگر فکر میکنه به مشاور احتیاج داره 

تا بشینه هی درسامو نخونه یا یه کاری پیش نگیره فقط گوشی دستش باشه ۴۰ سالم بشه همینه عزیزم

یه دفعه تصمیم بگیر تو زندگی اگر یه شاخه رو بری جلو موفقی 

من به دخترم میگم تو هر کاری بهترین باش فرقی نمیکنه چه کاری فقط بهترین و یه شاخه 

شب خوبی داشته باشی عزیزم

پس عاشق درس خوندن بودی ؟ این معرکه ست ولی یه عاملی وجود داره که انگیزه ت رو گرفته 

با یه روانکاو صحبت کن بره توی ضمیر ناخودآگاه ریشه ش رو دربیاره قول بهت میدم برمی‌گردی به روزهای اوجت روانکاو کارشو بلده چیزایی که هرگز یادت نمیاد رو از مغزت میکشه بیرون 

ببین فرار کردن از خاطرات منفی امکان نداره اونا همراهت هستن 

تو در واقع همون خاطرات منفی هستی اصلا چیزی نیست که بتونی ازش کنده بشی مگر اینکه روانکاوی بشی و بار منفی خاطرات رو از توی ذهنت حذف کنن 

هر خاطره یک بار داره یا مثبت یا منفی و فقط خاطراتی که بار دار هستن توی ذهنمون می‌مونه واسه همینه که ما هیچ خاطره خنثی ای از گذشته یادمون نمیاد چون خاطرات خنثی می‌ره توی انباری ذهن و اثری هم ندارن ولی خاطرات مثبت و منفی توی ذهن هستن و اثر دارن

اگر بار منفی خاطرات منفی از بین بره و اون خاطره خنثی بشه می‌ره توی انباری ذهن و نه اثری دارن نه حتی به راحتی به خاطر میاریمشون 

روانکاو می‌تونه بار منفی خاطرات رو خنثی کنه پیج رادیکال تراپی رو سرچ کن توی اینستاگرام بهت کمک می‌کنه