واحد کاریم توی محل کارم عوض شده حالا همکار جدیدم داره سو استفاده میکنه ازم فک میکنه من چیزی حالیم نیست کاراشو به من میگه کارمون جوریه که ارباب رجوع مدارکشو میدن به اون اون باید از جاهای مختلف استعلام بگیره و کلا اونا رو چک کنه منم توی سیستم وارد کنم قبلا یه نفر همه این کارا رو انجام میداده که اون رفته کارشو دادن با ما دوتا این خانوم یه چند وقتی زودتر اومده و فک میکنه رییسمه اون روز گفت فلان کار انجام بده من گفتم بلد نیستم و ارباب رجوع دارم خیلی زورش اومد ولی انجام داد بعدش اومد گفت از این به بعد این کارو شما انجام بدین منم گفتم این کار من نیست ورداشت گفت کارایی که اقای فلانی انجام میدادن همه رو شما باید انجام بدین منم حوصله کل کل نداشتم و میخواستم مطمعن بشم گفتم باشه و بعدش زنگ زدم به همونی که جایگزینش شدم فهمیدم کار خانوم هست که میخواد بندازه گردنم حالا من بهش چی بگم جوری که حساب کار دستشبیاد ولی تشنج ایجاد نشه چون قراره یه مدت باهم همکار باشیم تو اون بخش ببخشید متنم طولانی شد
شب هایم پر شده از خوابهایی که ...
در بیداری انتظارشان را میکشم ...